چندپارتیه کوک پارت اخر
بی جنبه ها نخونن
ویو کوک
با اون لباسش اونم توی آب واقعا تحر###ک پذیر بود من هیچوقت اونو به چشم دوست نمیدیدم راستش عاشق##ش بودم اون ماه من بود اصلا نفهمیدم چطوری منو رام خودش کرد،هر وقت میخواستم بهش بگم که چقدر دوستش دارم زبونم قفل میکرد راستش می ترسیدم از اینکه ردم کنه اما امشب آوردمش تا بهش اعتراف کنم میخام تمام غرورمو براش کنار بزارم
از آب بیرون رفته بود
+خیلی سرده کوک
-خب بازم بیا توی آب اونجوری بیرون میری خب معلومه سرده
+نمیخوام دوست ندارم بیام تو آب من میرم بالا
-باشه برو منم میام
+پس من رفتم
ویو ا.ت
رفتم تو عمارت مستقیم رفتم تو اتاق کوک تو اتاق پر بود از بوی کوک عاشق این طراوتم
رفتم سمت کمدش یه تیشرت مشکی برداشتم که مال کوک بود ولی هیچکدوم از شلواراش اندازه ام نبودن مجبور شدم فقط تیشرت بپوشم لباسهای خیسمم بردم روی بالکن گذاشتم تا خشک شن وایی حتی لباس زیر##مم خیس بود اوناروهم آویزون کردم و روش شلوار بگمو گذاشتم تا مبادا کوک ببینه
بعدش رفتم زیر پتو و خودمو پیچوندم چندمین بعد توی حالت خواب و بیداری بودم که احساس کردم در باز شد و بعدش تخت بالا و پایین شد و دستای قدرتمندی دور خودم حس کردم
اومد کنار گوشیمو لب زد
-بیداری؟(بم)
+اومم
ویو کوک
حدس میزدم لخ##ت ل##خت باشه دستمو بیشتر رو بد##ن#ش کشیدم
-تو دختر کوچولوی منی
-تو فرشته منی
-تو بی نقص منی
-الهی که من قربونت برم
سرمو کردم تو گر##دن##ش
-عاش#ق#تم
-امیدوارم که فهمیده باشی
یهو دیدم برگشت سمتم چشمای درشتشو که از کل شهر نورانی تر بودو بهم دوخت و گفت
+ولی من بیشتر عا#ش#ق#تم
با تعجب بهش نگاه میکردم باورم نمیشد
ویو ا.ت
میتونستم تعجبو تو چشمای گردالوش ببینم
-دیوانه وار میپرستمت
و بعد بوسه ع#می##قی رو شروع کردیم
عمیق مثل اقیانوس🌊
عمیق مثل درد🌑
عمیق مثل فکر☄️
عمیق مثل گودال🕳️
و اینک عمیق مثل عشق♥️✨
ویو کوک
با اون لباسش اونم توی آب واقعا تحر###ک پذیر بود من هیچوقت اونو به چشم دوست نمیدیدم راستش عاشق##ش بودم اون ماه من بود اصلا نفهمیدم چطوری منو رام خودش کرد،هر وقت میخواستم بهش بگم که چقدر دوستش دارم زبونم قفل میکرد راستش می ترسیدم از اینکه ردم کنه اما امشب آوردمش تا بهش اعتراف کنم میخام تمام غرورمو براش کنار بزارم
از آب بیرون رفته بود
+خیلی سرده کوک
-خب بازم بیا توی آب اونجوری بیرون میری خب معلومه سرده
+نمیخوام دوست ندارم بیام تو آب من میرم بالا
-باشه برو منم میام
+پس من رفتم
ویو ا.ت
رفتم تو عمارت مستقیم رفتم تو اتاق کوک تو اتاق پر بود از بوی کوک عاشق این طراوتم
رفتم سمت کمدش یه تیشرت مشکی برداشتم که مال کوک بود ولی هیچکدوم از شلواراش اندازه ام نبودن مجبور شدم فقط تیشرت بپوشم لباسهای خیسمم بردم روی بالکن گذاشتم تا خشک شن وایی حتی لباس زیر##مم خیس بود اوناروهم آویزون کردم و روش شلوار بگمو گذاشتم تا مبادا کوک ببینه
بعدش رفتم زیر پتو و خودمو پیچوندم چندمین بعد توی حالت خواب و بیداری بودم که احساس کردم در باز شد و بعدش تخت بالا و پایین شد و دستای قدرتمندی دور خودم حس کردم
اومد کنار گوشیمو لب زد
-بیداری؟(بم)
+اومم
ویو کوک
حدس میزدم لخ##ت ل##خت باشه دستمو بیشتر رو بد##ن#ش کشیدم
-تو دختر کوچولوی منی
-تو فرشته منی
-تو بی نقص منی
-الهی که من قربونت برم
سرمو کردم تو گر##دن##ش
-عاش#ق#تم
-امیدوارم که فهمیده باشی
یهو دیدم برگشت سمتم چشمای درشتشو که از کل شهر نورانی تر بودو بهم دوخت و گفت
+ولی من بیشتر عا#ش#ق#تم
با تعجب بهش نگاه میکردم باورم نمیشد
ویو ا.ت
میتونستم تعجبو تو چشمای گردالوش ببینم
-دیوانه وار میپرستمت
و بعد بوسه ع#می##قی رو شروع کردیم
عمیق مثل اقیانوس🌊
عمیق مثل درد🌑
عمیق مثل فکر☄️
عمیق مثل گودال🕳️
و اینک عمیق مثل عشق♥️✨
۱.۹k
۰۴ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.