حیرت زده ام , تشنه یك جرعه جوابم
حیرتزدهام , تشنه یك جرعه جوابم
ای مردم دریا برسانید به آبم
آیا پس ِ این دشت رهی هست , دهی هست ؟
یا اینكه به بیراهه دویدهست شتابم
من كوزه بهدوش آمدهام چشمه به چشمه
شاید كه تو را ـ ای عطش گنگ ! ـ بیابم
آهی و نگاهی و ... دریغا كه خطا بود
یك عمر كه با آینهها بود خطابم
هر صبح حریصانه من و حسرت خفتن
هر شب من و اندوه كه حیف است بخوابم
چون صاعقه هر بار كه عشق آمد و گل كرد
یك شعله نوشتند ملایك به حسابم
مینوشم ازین تلخ , اگر آتش اگر آب
حیرتزدهام , تشنه یك جرعه جوابم ..
ای مردم دریا برسانید به آبم
آیا پس ِ این دشت رهی هست , دهی هست ؟
یا اینكه به بیراهه دویدهست شتابم
من كوزه بهدوش آمدهام چشمه به چشمه
شاید كه تو را ـ ای عطش گنگ ! ـ بیابم
آهی و نگاهی و ... دریغا كه خطا بود
یك عمر كه با آینهها بود خطابم
هر صبح حریصانه من و حسرت خفتن
هر شب من و اندوه كه حیف است بخوابم
چون صاعقه هر بار كه عشق آمد و گل كرد
یك شعله نوشتند ملایك به حسابم
مینوشم ازین تلخ , اگر آتش اگر آب
حیرتزدهام , تشنه یك جرعه جوابم ..
۱.۵k
۲۱ آذر ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.