( تک پارتی درخواستی) دانشگاه

https://wisgoon.com/a97686533
(البته بازهم باید هنتای بنویسم پس گذارشم نکنید سانسور میکنم البته بچه‌های ضد سانسور مون تو کامنت ها هستن)
از زبان راوی: کلاس های دانشگاه تموم شد تابستون بلاخره شروع شده بود ( الان بچه‌ها تو کامنت ها بخاطر یاد کردن مدرسه و دانشگاه فحشم میدن😂😂باز آمد بوی ماه مدرسه 😂😂😂💔)
و دازای و چویا تو راه برگشت به خونه بودن که
- چویا چویا
چته
- یه فکری میای بریم مسافرت
کلی کار داریم فعلا نه
- چووووویا
مرگ
- باشه ولی باید...
خیلی منحرفی
- خب تو که نمی خوای بریم مسافرت
چون نمیشه
- خوب پس راضی هستی
لعنت بهت وایستا ببینیم وایستا
- فرارررررررررررر مرز از کدوم طرف بودددددد
برای خودت روضه بخون
- غلط کردم
بلاخره به خانه رسیدن یهو دازای وایساد و محکم چویا رو گرفت
ولم کن میکشمت
ـ یادته قبل امتحانات قول دادیم هرکی نمره اش کم شد یه ماه تابستون باید به حرف اون یکی گوش کنه تو نمره ی کمتری گرفتی پس حالا باید آروم باشی
دازاااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
دازای صورت چویا رو گرفت و بوسید و برد تو اتاق و........
چند ساعت بعد
دازای
- هیس آروم باش
چویا با نوازش ها دازای آروم خوابید
- شب بخیر هویج کوچولوی من
پایان ❤️