p⁵
میا: ولش کن....سوجونا...ولش کن(اشک)
سوجون: جواب بده(داد)
تاکاهاشی: من...میا رو دوست دارم!
سوجون: هه...عوضیِ حرومزاده....(داد) + (همش مشتشو میکوبوند تو صورت تاکاهاشی)
تاکاهاشی: بزن...انقدری بزن تا...منصرفم کنی...ولی من منصرف نمی شم آقای جونگ سوجون!...
من یه روزی دست میا رو میگیرم و ... با خودم میبرمش و خوشبختش میکنم!
سوجون:(وحشتناک شروع کرد به کتک زدن تاکاهاشی)
میا: (گریه)
سوهو: .......عجب خانواده ی احمقی.....!
سوجون: تو چی میگی کله قندی؟(عصبی)
سوهو: درست حرف بزن!...
من سوهو نیستم که مدارا کنم....جونگ میا..خیلی احمقی...مگه هیچ برادری محض رضای خدا...خواهرشو زیر آب مرداب میکنه؟(خونسرد)
میا: چیمیگی سوهو؟
(تبدیل سوهو به لوکا)
لوکا: من....فرشته ی طرد شده ولی نگهبان سوهو هستم!...
سوجون: س.سوهو کجاست؟(از روی تاکاهاشی بلند شد و رفت یقه ی لوکا رو گرفت): سوهو کجاستتتتت؟
لوکا: معبد آساشین!
میا: چ.چرا اونجا(ترسیده)
لوکا: تسخیر شده!
سوجون: چرا زر مفت میزنی؟(داد)
لوکا: ....اون توسط کاندی ... تسخیر شده...یه روح خبیس..اگه اون تسیخر کنه...اوم....شرمندم!
میا:(دوید سمت معبد موساشی که تاکاهاشی دستشو گرفت)
تاکاهاشی: میا......کجا میری؟
میا: تاکاهاشی...برادرم....تسخیر شده!(گریه)
تاکاهاشی: منم...میام(بلند شد)
میا: ممنونم...(گریه)
[معبد آساشین]
میا: سوهویا...منم...منم میا.!(گریه)
تاکاهاشی: آ..آقای جونگ..؟
سوجون: اوی...کله قندی بهتره به خودت بیای(بغض)
سوهو: (اومد به میا آصیب بزنه که لوکا اومد جولوی میا و سوهوی تسخیر شده رفت عقب)
لوکا: همه اتون رو به...خدای معبد میسپارم.....آساشین(غیب شد و یه مرد پیر با موهای طوسیِ بلند ظاهر شد)
آساشین: ..... میا........چینِن؟
[خماری]
شرط:(بالای ۵ لایک و ۱۰ کامنت)
سوجون: جواب بده(داد)
تاکاهاشی: من...میا رو دوست دارم!
سوجون: هه...عوضیِ حرومزاده....(داد) + (همش مشتشو میکوبوند تو صورت تاکاهاشی)
تاکاهاشی: بزن...انقدری بزن تا...منصرفم کنی...ولی من منصرف نمی شم آقای جونگ سوجون!...
من یه روزی دست میا رو میگیرم و ... با خودم میبرمش و خوشبختش میکنم!
سوجون:(وحشتناک شروع کرد به کتک زدن تاکاهاشی)
میا: (گریه)
سوهو: .......عجب خانواده ی احمقی.....!
سوجون: تو چی میگی کله قندی؟(عصبی)
سوهو: درست حرف بزن!...
من سوهو نیستم که مدارا کنم....جونگ میا..خیلی احمقی...مگه هیچ برادری محض رضای خدا...خواهرشو زیر آب مرداب میکنه؟(خونسرد)
میا: چیمیگی سوهو؟
(تبدیل سوهو به لوکا)
لوکا: من....فرشته ی طرد شده ولی نگهبان سوهو هستم!...
سوجون: س.سوهو کجاست؟(از روی تاکاهاشی بلند شد و رفت یقه ی لوکا رو گرفت): سوهو کجاستتتتت؟
لوکا: معبد آساشین!
میا: چ.چرا اونجا(ترسیده)
لوکا: تسخیر شده!
سوجون: چرا زر مفت میزنی؟(داد)
لوکا: ....اون توسط کاندی ... تسخیر شده...یه روح خبیس..اگه اون تسیخر کنه...اوم....شرمندم!
میا:(دوید سمت معبد موساشی که تاکاهاشی دستشو گرفت)
تاکاهاشی: میا......کجا میری؟
میا: تاکاهاشی...برادرم....تسخیر شده!(گریه)
تاکاهاشی: منم...میام(بلند شد)
میا: ممنونم...(گریه)
[معبد آساشین]
میا: سوهویا...منم...منم میا.!(گریه)
تاکاهاشی: آ..آقای جونگ..؟
سوجون: اوی...کله قندی بهتره به خودت بیای(بغض)
سوهو: (اومد به میا آصیب بزنه که لوکا اومد جولوی میا و سوهوی تسخیر شده رفت عقب)
لوکا: همه اتون رو به...خدای معبد میسپارم.....آساشین(غیب شد و یه مرد پیر با موهای طوسیِ بلند ظاهر شد)
آساشین: ..... میا........چینِن؟
[خماری]
شرط:(بالای ۵ لایک و ۱۰ کامنت)
۱۲.۵k
۱۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.