𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒉𝒂𝒕𝒆⛓️
𝒍𝒐𝒗𝒆 𝒂𝒏𝒅 𝒉𝒂𝒕𝒆⛓️
pt:1
تهیونگ: هی یونا بدو
سریع کولمو برداشتم و بدو بدو از اتاق زدم بیرون
یونا: داداش صب کن خب
تهیونگ: نمیشه یونا من ب زور جونگکوک راضی کردم ک بتونی منشی جونگکوک بشی زود باش بریم قبل از اینکه نظرش تغییر کنه
یونا: باشه اومدممم بریم دیگه
تهیونگ:بریم
#شرکت
با کنجکاوی ب در دیوار نگا میکردم ک تهیونگ از کنارم رفت و چند دقیقه بعد با ی مرد خوشتیپ اومد
تهیونگ ب مرده گفت
تهیونگ: کوک این خاهرمه
یونا: دستمو آوردم جلو سلام من کیم یونا هستم و 21 سالمه
جونگکوک: کیم یونا؟
یونا:بله
جونگکوک:
خب تهیونگ من فعلا میرم ت بهش قوانین شرکت بگو
تهیونگ: باشه بهش میگم
خب ببین یونا توی این شرکت نباید ب کارمند ها بی احترامی بشه اینجا هرچی رئیس دستور بده باید انجام بدی و اگر کاری رو درست انجام ندی اخراج میشی پس باید حواست باشه
تهیونگ:خب من دیگه میرم مث آدم کار کنیاا
با لبخند گفتم:
باشه اوپا
تهیونگ خوبه ای زیر لب گفت و دست تکون داد و رفت
جونگکوک:منشی کیم!
اوم بهت میاد
یونا: رئیس اتاق کار من کجاس؟
جونگکوک: اونجاس اونه
یونا:اها بله الان من باید چیکار کنم؟
جونگکوک:هیچی میری اتاقت میشینی هرموقع صدات کردم میای
یونا:چشم من با اجازه میرم
اهمیتی ندادم بهش و رفتم داخل اتاق کارم و نشستم رو صندلیم و عین دیوونه ها ی چرخی زدم ک پام خورد ب در اتاق باز شد آقای جئون اومد تو....
جونگکوک: قهوم تا دو دقیقه دیگه آماده باشه
همین ک اومدم حرفی بزنم در و بست...
یونا:ایششش بی ادب پدصگگ انگار من خدمتکارشم
یهو جونگ کوک در باز کرد و گفت:
خانم کیم چیزی گفتین؟
یونا: ها ن چیزی نگفتم الان میرم قهوتون آماده میکنم...
pt:1
تهیونگ: هی یونا بدو
سریع کولمو برداشتم و بدو بدو از اتاق زدم بیرون
یونا: داداش صب کن خب
تهیونگ: نمیشه یونا من ب زور جونگکوک راضی کردم ک بتونی منشی جونگکوک بشی زود باش بریم قبل از اینکه نظرش تغییر کنه
یونا: باشه اومدممم بریم دیگه
تهیونگ:بریم
#شرکت
با کنجکاوی ب در دیوار نگا میکردم ک تهیونگ از کنارم رفت و چند دقیقه بعد با ی مرد خوشتیپ اومد
تهیونگ ب مرده گفت
تهیونگ: کوک این خاهرمه
یونا: دستمو آوردم جلو سلام من کیم یونا هستم و 21 سالمه
جونگکوک: کیم یونا؟
یونا:بله
جونگکوک:
خب تهیونگ من فعلا میرم ت بهش قوانین شرکت بگو
تهیونگ: باشه بهش میگم
خب ببین یونا توی این شرکت نباید ب کارمند ها بی احترامی بشه اینجا هرچی رئیس دستور بده باید انجام بدی و اگر کاری رو درست انجام ندی اخراج میشی پس باید حواست باشه
تهیونگ:خب من دیگه میرم مث آدم کار کنیاا
با لبخند گفتم:
باشه اوپا
تهیونگ خوبه ای زیر لب گفت و دست تکون داد و رفت
جونگکوک:منشی کیم!
اوم بهت میاد
یونا: رئیس اتاق کار من کجاس؟
جونگکوک: اونجاس اونه
یونا:اها بله الان من باید چیکار کنم؟
جونگکوک:هیچی میری اتاقت میشینی هرموقع صدات کردم میای
یونا:چشم من با اجازه میرم
اهمیتی ندادم بهش و رفتم داخل اتاق کارم و نشستم رو صندلیم و عین دیوونه ها ی چرخی زدم ک پام خورد ب در اتاق باز شد آقای جئون اومد تو....
جونگکوک: قهوم تا دو دقیقه دیگه آماده باشه
همین ک اومدم حرفی بزنم در و بست...
یونا:ایششش بی ادب پدصگگ انگار من خدمتکارشم
یهو جونگ کوک در باز کرد و گفت:
خانم کیم چیزی گفتین؟
یونا: ها ن چیزی نگفتم الان میرم قهوتون آماده میکنم...
۷.۲k
۲۸ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.