عاشق شدن part²²
پیامک]
ببخشید تهیونگ بعدا قضیرو بهت میگم الان نمیتونم بگم مراقب خودت باش بای
[پایان پیامک ]
وقتی پیامشو خوندم کنجکاو شدم که قضیه چیه اما گفتم زیاد بهش فک نکنم و رفتم ادامه ی فیلمو ببینم اما انقد تو فکر بودم اصلا حواسم به فیلم نبود تو فکر بودم که یهو خوابم برد
ویو ا.ت
بالاخره با شینا آشتی کردم اون داشت غذا دری میکرد و تعریف میکرد که چجوری اطلاعات اونو بدست آورده بود
شینا :خب با کمک جونگ کوک پسردایی نایون اطلاعات رو بدست آوردم بهش زنگ زدمو قرار گذاشتیم بعد ......................
شینا:ولی اونم با ما میاد و تو همه کارا هست
ا.ت:چیییییی
شینا :گف فقط به همین شرت کمکمون میکنه خب منم قبول کردم
ا.ت:نباید نظر منو میپرسیدی
شینا:مگه تصمیم منو تو داره هاااااا
ا.ت:اوففففففففف*کمی بلند
شینا :خب حالا نقشه چیه
ا.ت:میریم به خونش اونو میدزدیم
شینا :چجوری
ا.ت:اول نقشه اصلی رو میگم بعد به جزئیات میرسیم حالا فقط گوش کن
شینا:باش
ا.ت:اونو میدزدیم اول کلی شکنجش میدیم تا جایی که به پام بیفته که بکشمش بعد بازم شکنجه در حد مرگ و بعد میبریمش تو خونه خودش
شینا:چیییی
ا.ت:گوش کننننننن*کمی بلند
شینا:باش*آروم
ا.ت:از تراس میندازیمش پایین و بعد یه نامه مینویسیم که توش نوشته
عذاب وجدان نزاشت که زندگیمو ادامه بدم اول خودمو شکنجه کردم اما بازم عذاب وجدان داشتم پس با دنیا خداحافظی کردم چون پدرو مادر یه دخترو کشتم اما پشیمون نیستم که پدرو مادرشو کشتم پشیمونم که خوده دخترو هم نکشتم
اینجوری هم جسمش در عذاب بوده هم روحش
شینا:خ،خب پس حله ،،،،،فقط یه چیزی تو چجوری این نقشرو کشیدی ا.ت
ا.ت:بیخیال اون امشب باید نقشمونو عملی کنیم
شینا:باشه من به جونگ کوک خبر میدم که بیاد
ا.ت:هیییییی بااااش
شینا :میرم بیرون تا وسایل مورد نیاز تهیه کنم
برای خوندن ادامه فیک لایک و کامنت یادتون نره 😊😘
ببخشید تهیونگ بعدا قضیرو بهت میگم الان نمیتونم بگم مراقب خودت باش بای
[پایان پیامک ]
وقتی پیامشو خوندم کنجکاو شدم که قضیه چیه اما گفتم زیاد بهش فک نکنم و رفتم ادامه ی فیلمو ببینم اما انقد تو فکر بودم اصلا حواسم به فیلم نبود تو فکر بودم که یهو خوابم برد
ویو ا.ت
بالاخره با شینا آشتی کردم اون داشت غذا دری میکرد و تعریف میکرد که چجوری اطلاعات اونو بدست آورده بود
شینا :خب با کمک جونگ کوک پسردایی نایون اطلاعات رو بدست آوردم بهش زنگ زدمو قرار گذاشتیم بعد ......................
شینا:ولی اونم با ما میاد و تو همه کارا هست
ا.ت:چیییییی
شینا :گف فقط به همین شرت کمکمون میکنه خب منم قبول کردم
ا.ت:نباید نظر منو میپرسیدی
شینا:مگه تصمیم منو تو داره هاااااا
ا.ت:اوففففففففف*کمی بلند
شینا :خب حالا نقشه چیه
ا.ت:میریم به خونش اونو میدزدیم
شینا :چجوری
ا.ت:اول نقشه اصلی رو میگم بعد به جزئیات میرسیم حالا فقط گوش کن
شینا:باش
ا.ت:اونو میدزدیم اول کلی شکنجش میدیم تا جایی که به پام بیفته که بکشمش بعد بازم شکنجه در حد مرگ و بعد میبریمش تو خونه خودش
شینا:چیییی
ا.ت:گوش کننننننن*کمی بلند
شینا:باش*آروم
ا.ت:از تراس میندازیمش پایین و بعد یه نامه مینویسیم که توش نوشته
عذاب وجدان نزاشت که زندگیمو ادامه بدم اول خودمو شکنجه کردم اما بازم عذاب وجدان داشتم پس با دنیا خداحافظی کردم چون پدرو مادر یه دخترو کشتم اما پشیمون نیستم که پدرو مادرشو کشتم پشیمونم که خوده دخترو هم نکشتم
اینجوری هم جسمش در عذاب بوده هم روحش
شینا:خ،خب پس حله ،،،،،فقط یه چیزی تو چجوری این نقشرو کشیدی ا.ت
ا.ت:بیخیال اون امشب باید نقشمونو عملی کنیم
شینا:باشه من به جونگ کوک خبر میدم که بیاد
ا.ت:هیییییی بااااش
شینا :میرم بیرون تا وسایل مورد نیاز تهیه کنم
برای خوندن ادامه فیک لایک و کامنت یادتون نره 😊😘
۵.۵k
۲۶ فروردین ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.