تکه ای از قلبم:
هیچ چیز نمیتوانست مرا به اندازه دل سپردن به خیال تو زنده نگهدارد.اری من زنده بودم ولی باتو...من نفس میکشیدم ولی باتو...من درد میکشیدم ولیکن دور از تو...تو نمی دیدی،تو نبودی و این غفلت تو برای من قابل گذشت نبود...خیلی دلم میخواست از تو بگذرم ولیکک گذشتن از تو مستلزم گذشتن از خودم بود و من هنوز به خود و قدرت خلق مجدد تو آنطور که لازمه هستی با عظمت و ب ا شکوهت ایمان داشتمو اگر این ایمان. در من میمرد پس منهم با ان مرده بودم. و گاهی فکر میکردم این باور حتی پس از مرگ من نیز باقی میماند و تورا اگرچه در گور هم خفته بودی به رستاخیز من میخواند....
و انگاه تو برای همیشه و همانگونه که حق مسلم من بودی به من پیوستی و دیگر جدایی بین ما نبود
و انگاه تو برای همیشه و همانگونه که حق مسلم من بودی به من پیوستی و دیگر جدایی بین ما نبود
۵۱۶
۰۳ آبان ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.