(ناخواسته )پارت 11
(ناخواسته )پارت 11
کامنت رو ارسال کردم.
و بعد متوجه شدم،"جونگکوک،دل شکستن چهحالی داره،فکر میکنم با کمشدن یه عوضی از زندگیت خوشحالی."
دیگه نمیتونستم جمعش کنم،فقط منتظر موندم خودش رو به ندیدن میزنه و یا جواب میده.
چند دقیقه از گذاشتن کامنتم گذشته بود،با ندیدن عکسالعمل جونگکوک نسبت به کامنتم ناامید شدم،و خواستم خاموشش کنم،مطمئنم دیده بود،مطمئنم اون کامنت رو دیده بود،ولی جوابِ واسش نداشت.
خاموش کردم،گوشیم رو روی تخت گذاشتم،بلند شدم،که سرم برای بار چندم گیجرفت،و باعث از دست دادن تعادلم شد،روی تخت نشستم و بعد گرفتن نفسهای عمیق پیهم بلند شدم،یخچال و باز کردم،و با ندیدین چیزی برای خوردن،کتم رو تنم کردم و بیرون رفتم.
تو راه برگشتن بودم که گوشیم زنگ خورد،پاکتهای تو دستم رو انتقال دادم به دست دیگم و گوشیم رو از جیبم درآوردم،اسم که جلو چشمم رو گرفت،باعث خوشحالیم شد،اون باهام تماس گرفته بود.
ا.ت:جونگکوک!!!
منتظر موندم تا چیزی بگه،میخواستم صداش رو بشنوم،اما چیزی که شنیدم فقط دادو بیدادش بود،لبم رو گزیدم،ذوق که ته دلم بهوجود اومده بود همه فرو ریخت.
جونگکوک:اون حرفا چی بود؟؟
جملهاش رو با عصبانیت که میشد از پشت گوشی تصورش کرد به زبون آورد و بعد از ساکت شدنش صدای خوردن دندونهاش رو میشد شنید.
ا.ت:حقیقت بود جونگکوک،چیزی که تو سعی داری پنهونش کنی
جونگکوک:دست از سرم بردار
ا.ت:من حاملهام،جونگکوک
نمیخواستم بهش بگم،ولی از دهنم پریده بود،و دیگه راهی برای پسگردوندش نبود.
هردو لحظهی مکث کردیم،شاید خوشحال بود و همین موضوع باعث بشه تا جونگکوک دوباره برگرده.
ا.ت:تو قراره بابا بشی و من مامان....
فقط میشد صدای نفسگرفتنش رو شنید.
جونگکوک:بهدرک،بهونهای دیگهی نبود،اینو بهونه کردی!ولی فایده نداره،تو دیگه واسم تموم شدی.
ا.ت:عوضی بهونه نیست(داد)کثافت تو بابای این بچهای،چه بخوای چه نخوای،این مال توئه.
جونگکوک:سقط کن،خیلی راحت،اون ناخواسته بهوجود اومد،موندنش اهمیتی نداره.
ا.ت:کثافت،عوضییی،لعنت بهت،لعنت،ناخواسته!! کدوم ناخواسته؟
داشتم با خودم حرف میزدم،اون قطع کرده بود،زحمت شنیدن حرفام رو به خودش نداده بود.
ا.ت:ناخواسته!ولی این با عشق بهوجود اومده بود،عشق هردومون،نمیدونم چیت شده،و قراره بعد این چی بکشم،ولی من مث تو نیستم جونگکوک،نمیتونم،چیزی که تو میخوای رو نمیتونم،کثافت عوضی.
غلط املایی بود معذرت 💫🤍
شرط برسه پارت بعد رو میزارم:)
۴۰لایک
۶۰کامنت
البته برای هردو فیک..:)
کامنت رو ارسال کردم.
و بعد متوجه شدم،"جونگکوک،دل شکستن چهحالی داره،فکر میکنم با کمشدن یه عوضی از زندگیت خوشحالی."
دیگه نمیتونستم جمعش کنم،فقط منتظر موندم خودش رو به ندیدن میزنه و یا جواب میده.
چند دقیقه از گذاشتن کامنتم گذشته بود،با ندیدن عکسالعمل جونگکوک نسبت به کامنتم ناامید شدم،و خواستم خاموشش کنم،مطمئنم دیده بود،مطمئنم اون کامنت رو دیده بود،ولی جوابِ واسش نداشت.
خاموش کردم،گوشیم رو روی تخت گذاشتم،بلند شدم،که سرم برای بار چندم گیجرفت،و باعث از دست دادن تعادلم شد،روی تخت نشستم و بعد گرفتن نفسهای عمیق پیهم بلند شدم،یخچال و باز کردم،و با ندیدین چیزی برای خوردن،کتم رو تنم کردم و بیرون رفتم.
تو راه برگشتن بودم که گوشیم زنگ خورد،پاکتهای تو دستم رو انتقال دادم به دست دیگم و گوشیم رو از جیبم درآوردم،اسم که جلو چشمم رو گرفت،باعث خوشحالیم شد،اون باهام تماس گرفته بود.
ا.ت:جونگکوک!!!
منتظر موندم تا چیزی بگه،میخواستم صداش رو بشنوم،اما چیزی که شنیدم فقط دادو بیدادش بود،لبم رو گزیدم،ذوق که ته دلم بهوجود اومده بود همه فرو ریخت.
جونگکوک:اون حرفا چی بود؟؟
جملهاش رو با عصبانیت که میشد از پشت گوشی تصورش کرد به زبون آورد و بعد از ساکت شدنش صدای خوردن دندونهاش رو میشد شنید.
ا.ت:حقیقت بود جونگکوک،چیزی که تو سعی داری پنهونش کنی
جونگکوک:دست از سرم بردار
ا.ت:من حاملهام،جونگکوک
نمیخواستم بهش بگم،ولی از دهنم پریده بود،و دیگه راهی برای پسگردوندش نبود.
هردو لحظهی مکث کردیم،شاید خوشحال بود و همین موضوع باعث بشه تا جونگکوک دوباره برگرده.
ا.ت:تو قراره بابا بشی و من مامان....
فقط میشد صدای نفسگرفتنش رو شنید.
جونگکوک:بهدرک،بهونهای دیگهی نبود،اینو بهونه کردی!ولی فایده نداره،تو دیگه واسم تموم شدی.
ا.ت:عوضی بهونه نیست(داد)کثافت تو بابای این بچهای،چه بخوای چه نخوای،این مال توئه.
جونگکوک:سقط کن،خیلی راحت،اون ناخواسته بهوجود اومد،موندنش اهمیتی نداره.
ا.ت:کثافت،عوضییی،لعنت بهت،لعنت،ناخواسته!! کدوم ناخواسته؟
داشتم با خودم حرف میزدم،اون قطع کرده بود،زحمت شنیدن حرفام رو به خودش نداده بود.
ا.ت:ناخواسته!ولی این با عشق بهوجود اومده بود،عشق هردومون،نمیدونم چیت شده،و قراره بعد این چی بکشم،ولی من مث تو نیستم جونگکوک،نمیتونم،چیزی که تو میخوای رو نمیتونم،کثافت عوضی.
غلط املایی بود معذرت 💫🤍
شرط برسه پارت بعد رو میزارم:)
۴۰لایک
۶۰کامنت
البته برای هردو فیک..:)
۳.۴k
۱۷ دی ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.