پارت دوم . میدونم گند میزنم ایده ندارم ولی مینویسم

**اسم ا\ت میشه توکا**
دکتر : همرا هاروچیو سانزو (فامیلیشو نمیدونم ببخشید) کیه؟
تاکئومی : من هستم چطور؟
دکتر : زخم دور دهنش رو بخیه زدیم ولی متسفانه جاش میمونه خیلی عمیقه
توکا: همین که سالمه خوبه
*چند مین بعد اتاق سانزو*
توکا : بگو چیشده سانزو؟
سانزو: هیچی
شینیچیرو: مایکی با شیشه دهن سانزو رو بریده
مایکی: شیننن(داد زد)
شینیچیرو: چیه میخوای بهش نگیممم*داد*
توکا: چطور تونستی مایکی
مایکی: توکا بهت توضیح میدم
سانزو: شلوغش نکنید حالا دوتا خطه چیزی نشده که!
توکا: مایکی دوستی ما دیگه تموم شده
فلش بک به ۶ سال بعد
.........
ادمین: شاید دیگه کلا ننویسم به روم نیارید که چطوری گند زدم اگه ارزش پارت سوم رو داشت بگید اگه بشه پارت بعد خیلی جذاب تره برمیگرده به تومان و جنگ والهالا و مبیوس و مرگ باجی
مرسی😐