سناریو
#سناریو
«درخواستی»
وقتی حامله ای و میخوای بهشون بگی ولی یه سونوگرافی پیدا میکنی که برای تو نیست و اعضا وارد اتاق میشن
نامجون: ا.ت برات توضیح میدم
ا.ت: چیو ؟؟ همه چیز واضحه
نامجون: اسم روشو نگاه کن مال خواهرمه دست منه چون همون طور که میدونی ازدواج نکرده
جین: ا.ت غذا چ...... «برگه رو توی دستت میبینه »
جین: بیین اون مال زن داداشمه رفتم خونشون داداشم نشونم داد ازش گرفتم که به تو هم نشون بدم
یونگی:
ا.ت: باورم نمیشه «بغض»
یونگی: مباد نزدیکت بغلت کنه*
ا.ت: نزدیک من نشو «بغض ، و یکم بلند»
یونگی: توضیح میدم من بهت خیانت نکردم باور کن
جیهوپ: گوش کن اون مال خواهرمه دوست داشتم نشونت بدم ببیینی چه قدر قشنگه« خیلی تند تند »
ا.ت: خندت میگیره از تند حرف زدنش*
جیمین: دوتا برگه تو دستت میبینه یکیشو میشناسه ولی اون یکی رو نه برگه هارو ازت میگیره و توضیح میده داستانش چیه و حالا اون ازت توضیح میخواد که ابن یمین سونوگرافی برای کیه
تهیونگ: به خدا من کاری نکردم نکته کن پایینش نوشته خانم کیم مال خواهرمه
جونگکوک: خبر داری داستان چیه*
ا.ت: اینه همون سونوگرافی که گفتی ؟؟
جونگکوک: آره
« نمیدونستم چه طوری بنویسم ابن که توجیهی ندارن خیانت کردن یا نه وقتی اومدم بنویسم به ذهنم رسید دو نوع میشه نوشت ابن بپرس نوشتم اگر خوشت نیومد و اون یکی مَد نظرت بود بگو اون مدلی هم می نویسم »
«درخواستی»
وقتی حامله ای و میخوای بهشون بگی ولی یه سونوگرافی پیدا میکنی که برای تو نیست و اعضا وارد اتاق میشن
نامجون: ا.ت برات توضیح میدم
ا.ت: چیو ؟؟ همه چیز واضحه
نامجون: اسم روشو نگاه کن مال خواهرمه دست منه چون همون طور که میدونی ازدواج نکرده
جین: ا.ت غذا چ...... «برگه رو توی دستت میبینه »
جین: بیین اون مال زن داداشمه رفتم خونشون داداشم نشونم داد ازش گرفتم که به تو هم نشون بدم
یونگی:
ا.ت: باورم نمیشه «بغض»
یونگی: مباد نزدیکت بغلت کنه*
ا.ت: نزدیک من نشو «بغض ، و یکم بلند»
یونگی: توضیح میدم من بهت خیانت نکردم باور کن
جیهوپ: گوش کن اون مال خواهرمه دوست داشتم نشونت بدم ببیینی چه قدر قشنگه« خیلی تند تند »
ا.ت: خندت میگیره از تند حرف زدنش*
جیمین: دوتا برگه تو دستت میبینه یکیشو میشناسه ولی اون یکی رو نه برگه هارو ازت میگیره و توضیح میده داستانش چیه و حالا اون ازت توضیح میخواد که ابن یمین سونوگرافی برای کیه
تهیونگ: به خدا من کاری نکردم نکته کن پایینش نوشته خانم کیم مال خواهرمه
جونگکوک: خبر داری داستان چیه*
ا.ت: اینه همون سونوگرافی که گفتی ؟؟
جونگکوک: آره
« نمیدونستم چه طوری بنویسم ابن که توجیهی ندارن خیانت کردن یا نه وقتی اومدم بنویسم به ذهنم رسید دو نوع میشه نوشت ابن بپرس نوشتم اگر خوشت نیومد و اون یکی مَد نظرت بود بگو اون مدلی هم می نویسم »
۱۳.۱k
۱۰ دی ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.