fake kook
fake kook
part*12
کوک
هانی: حواسم نبود
ا/ت: چشده
هانی: جونگکوک خودش دوست دختر داره
م: راست میگی
هانی: خودم یه روز باهاش دیدمش
م: جونگکوک داره راست میگه
کوک: بله خاله جون
م: یه روز هم تو باید دوست دخترتو بیاری هم ا/ت دوست پسرشو
کوک: حتما خاله
پ: تو چه گیری بهشون دادی ولشون کن
هانی: بابا و مامان من هنوز ندیدمشه
م: دخترم گوشیت داره زنگ میخوره
ا/ت: از بیمارستانه
ا/ت: داداشی بلند میشی منو ببری بیمارستان
هانی: اتفاقی افتاده
ا/ت:آره یه عمل دارم
کوک: خانم ا/ت من میخوام برم اگه میخوای تا برسونمتون
ا/ت: نه مزاحم نمیشم هانی بلند شو
هانی: من خودم کار دارم
کوک: مزاحم چیه تو راهمی
پ: خب با جونگکوک برو
کوک: آره میرسونمتون
ا/ت: خب باشه
رفتیم تو ماشین
کوک: عمل داری
ا.ت: آره
کوک: عمل چی
ا/ت: هنوز معلوم نیست فقط گفتن بیا
کوک: استرس داری
ا/ت: خیلی
کوک: عزیزم ببینمت
ا/ت: چیه
کوک: چرا استرس داری تو میتونی
ا/ت: اولین عملمه
کوک: واقعا
ا/ت: باهام میای
کوک: چی من
ا/ت: آره استرسم اینجوری کمتره
کوک: خب باشه ولی عکس چیز نمیگیرن
ا/ت: تو بیمارستان ممنوع بیا
کوک: خب بریم تو برو منم میام
ا/ت: مرسی خب من رفتم
ا/ت رفت منم بعد او رفتم
ا/ت: اومدی
کوک: آره چه عملیه
ا/ت:زنه باردار بچشو میخوام بدنیا بیارم
کوک: تو میتونی مطمئن باش
منشی: خانم دکتر عمل الان شروع میشه
ا/ت: خب کوک من برم
کوک: باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک
رفتم پیش پدره بچه ای که قرار بود بدنیا بیاد
کوک: سلام
🧔🏻: سلام
کوک: زنتون بود رفتن داخل اتاق عمل
🧔🏻: بله
کوک: خیلی تو فکرید
🧔🏻: آره اخه میخوام بدونم بچم حالش خوبه زنم حالش خوبه
کوک: خب ببخشید وقتتون گرفتم
🧔🏻: نه خانم دکتر اومد
کوک: کجا ببینم
🧔🏻: اونجاست خانم دکتر حال زنم چطوره
ا/ت: هم زنتون هم بچتون سالمن
🧔🏻: بچم هم همینطور
ا/ت: بله یه پسر نازه تا نیم ساعت دیگه هم میتونید بچه تون رو هم زنتون رو ببینید
🧔🏻: وایی خیلی ممنونم خب اقا کاری ندارید من برم
کوک: نه باشه برید
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
part*12
کوک
هانی: حواسم نبود
ا/ت: چشده
هانی: جونگکوک خودش دوست دختر داره
م: راست میگی
هانی: خودم یه روز باهاش دیدمش
م: جونگکوک داره راست میگه
کوک: بله خاله جون
م: یه روز هم تو باید دوست دخترتو بیاری هم ا/ت دوست پسرشو
کوک: حتما خاله
پ: تو چه گیری بهشون دادی ولشون کن
هانی: بابا و مامان من هنوز ندیدمشه
م: دخترم گوشیت داره زنگ میخوره
ا/ت: از بیمارستانه
ا/ت: داداشی بلند میشی منو ببری بیمارستان
هانی: اتفاقی افتاده
ا/ت:آره یه عمل دارم
کوک: خانم ا/ت من میخوام برم اگه میخوای تا برسونمتون
ا/ت: نه مزاحم نمیشم هانی بلند شو
هانی: من خودم کار دارم
کوک: مزاحم چیه تو راهمی
پ: خب با جونگکوک برو
کوک: آره میرسونمتون
ا/ت: خب باشه
رفتیم تو ماشین
کوک: عمل داری
ا.ت: آره
کوک: عمل چی
ا/ت: هنوز معلوم نیست فقط گفتن بیا
کوک: استرس داری
ا/ت: خیلی
کوک: عزیزم ببینمت
ا/ت: چیه
کوک: چرا استرس داری تو میتونی
ا/ت: اولین عملمه
کوک: واقعا
ا/ت: باهام میای
کوک: چی من
ا/ت: آره استرسم اینجوری کمتره
کوک: خب باشه ولی عکس چیز نمیگیرن
ا/ت: تو بیمارستان ممنوع بیا
کوک: خب بریم تو برو منم میام
ا/ت: مرسی خب من رفتم
ا/ت رفت منم بعد او رفتم
ا/ت: اومدی
کوک: آره چه عملیه
ا/ت:زنه باردار بچشو میخوام بدنیا بیارم
کوک: تو میتونی مطمئن باش
منشی: خانم دکتر عمل الان شروع میشه
ا/ت: خب کوک من برم
کوک: باشه
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
یک ساعت بعد
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
کوک
رفتم پیش پدره بچه ای که قرار بود بدنیا بیاد
کوک: سلام
🧔🏻: سلام
کوک: زنتون بود رفتن داخل اتاق عمل
🧔🏻: بله
کوک: خیلی تو فکرید
🧔🏻: آره اخه میخوام بدونم بچم حالش خوبه زنم حالش خوبه
کوک: خب ببخشید وقتتون گرفتم
🧔🏻: نه خانم دکتر اومد
کوک: کجا ببینم
🧔🏻: اونجاست خانم دکتر حال زنم چطوره
ا/ت: هم زنتون هم بچتون سالمن
🧔🏻: بچم هم همینطور
ا/ت: بله یه پسر نازه تا نیم ساعت دیگه هم میتونید بچه تون رو هم زنتون رو ببینید
🧔🏻: وایی خیلی ممنونم خب اقا کاری ندارید من برم
کوک: نه باشه برید
#کوک
#فیک
#سناریو
#فیک_بی_تی_اس
۷۹.۷k
۰۱ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.