P10چند پارتی لینو «قاب عکس خونی»
ویو لینو : هیون جین دست خواهرش رو گرفته بود و داشت سعی می کرد خون رو بند بیاره تا اینکه بعد از 30 مین افسر کیم در حالی که بازوی کسی رو به اسارت گرفته بود وارد پاسگاه شد اون آدم کسی نبود جز...»
ویو هایجین : به محض دیدن دست های دستبند خورده ی ا/ت حالم از اونی که بود هم بد تر شد اون لحظه هان به طرفم اومد قصد داشت دستم رو با باند ببنده اما دستش رو پس زدم و با تنها جونی که برام مونده بود از جام برخاستم به سمت ا/ت قدم برداشتم ا/ت با دیدن من سرش رو با شرمساری پایین انداخت و در سکوت اشک ریخت به محض دیدن ری اکشنش اون رو به آغوش کشیدم و دلتنگی این 1 ماه رو جبران کردم...» ویو ا/ت : هایجین و یوکی همیشه به. من اعتماد داشتن اما اصلا انتظار دیدن بهترین دوستم رو با این حال و روز نداشتم بر خلاف تصورم به محض برخورد با من منو بدون هیچ کینه یا دلخوری به آغوش گرم خودش دعوت کرد و به من عشق ورزید اولش شوک شدم اما نتونستم عشقش رو نادیده بگیرم پس متقابلا بغلش کردم توی آغوش گرم و نرمش اشک ریختم بعد از مدتی اشک ریختن هایجین هم منو در گریه کردن همراهی کرد و هردو روی زمین ولو شدیم و اشک ریختیم اما بعد...
ویو هایجین : به محض دیدن دست های دستبند خورده ی ا/ت حالم از اونی که بود هم بد تر شد اون لحظه هان به طرفم اومد قصد داشت دستم رو با باند ببنده اما دستش رو پس زدم و با تنها جونی که برام مونده بود از جام برخاستم به سمت ا/ت قدم برداشتم ا/ت با دیدن من سرش رو با شرمساری پایین انداخت و در سکوت اشک ریخت به محض دیدن ری اکشنش اون رو به آغوش کشیدم و دلتنگی این 1 ماه رو جبران کردم...» ویو ا/ت : هایجین و یوکی همیشه به. من اعتماد داشتن اما اصلا انتظار دیدن بهترین دوستم رو با این حال و روز نداشتم بر خلاف تصورم به محض برخورد با من منو بدون هیچ کینه یا دلخوری به آغوش گرم خودش دعوت کرد و به من عشق ورزید اولش شوک شدم اما نتونستم عشقش رو نادیده بگیرم پس متقابلا بغلش کردم توی آغوش گرم و نرمش اشک ریختم بعد از مدتی اشک ریختن هایجین هم منو در گریه کردن همراهی کرد و هردو روی زمین ولو شدیم و اشک ریختیم اما بعد...
۲.۳k
۱۳ مهر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.