از وقتی فهمیدم که🫐🐰
فیکشن
#پارت1
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم
وای بازم مدرسه..
چشمم به عکس اعضا خورد و لبخند اومد روی لبم
با انرژی که اول صبح گرفته بودم با دیدن عکسای روی دیوار اتاقم رفتم دستشویی و بعد از آماده شدن راه افتادم سمت مدرسه...
بعد از اینکه آرمی شدم خانوادم خیلی بهم گیر میدادن که نباید طرفدار اونا باشم ولی..اونا دنیام بودن نمیتونستم ولشون کنم
بیشتر از همه پدر و مادرم بهم گیر میدادن اصلا درکشون نمیکردم جدیدا خیلی مشکوک میزدن...
.
.
بعد از اینکه از مدرسه برگشتم،توی کوچمون یه ماشین غریبه دیدم!
رفتم داخل یه زن و مرد روی مبل ها نشسته بودن و داشتن با مامان و بابام حرف میزدن
من:سلام!
زن و مرده برگشتن سمتم..!
شت؟؟؟؟؟!!!
قیافه هاشون خیلی شبیه کرهای ها بودن
با تعجب داشتم نگاهشون میکردم که یهو زنه از جاش پرید و گفت...
.
#فیک #فیکشن #سناریو #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگ کوک #جین #شوگا #آرام #جیمین #جیهوپ #سناریو_بی_تی_اس
#پارت1
با صدای آلارم گوشیم از خواب بیدار شدم
وای بازم مدرسه..
چشمم به عکس اعضا خورد و لبخند اومد روی لبم
با انرژی که اول صبح گرفته بودم با دیدن عکسای روی دیوار اتاقم رفتم دستشویی و بعد از آماده شدن راه افتادم سمت مدرسه...
بعد از اینکه آرمی شدم خانوادم خیلی بهم گیر میدادن که نباید طرفدار اونا باشم ولی..اونا دنیام بودن نمیتونستم ولشون کنم
بیشتر از همه پدر و مادرم بهم گیر میدادن اصلا درکشون نمیکردم جدیدا خیلی مشکوک میزدن...
.
.
بعد از اینکه از مدرسه برگشتم،توی کوچمون یه ماشین غریبه دیدم!
رفتم داخل یه زن و مرد روی مبل ها نشسته بودن و داشتن با مامان و بابام حرف میزدن
من:سلام!
زن و مرده برگشتن سمتم..!
شت؟؟؟؟؟!!!
قیافه هاشون خیلی شبیه کرهای ها بودن
با تعجب داشتم نگاهشون میکردم که یهو زنه از جاش پرید و گفت...
.
#فیک #فیکشن #سناریو #بی_تی_اس #تهیونگ #جونگ کوک #جین #شوگا #آرام #جیمین #جیهوپ #سناریو_بی_تی_اس
۱۱.۵k
۲۵ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.