چرخُ فلک p46
_میگم خواهر جون چند وقت پیش که رفته بودم پیش ننه گلاب گفتم شما که دلت نوه ی پسر میخواد چرا به آقا جونگ کوک و ایزابل خانم نمیگی یه پسر برات بیارن؟...البته میخواستم بگم که یه زن دیگه برای آقا جونگ کوک بگیره چون ایزابل خانم هم سنش بالا رفته و هم فکر کنم دختر زائه
خشکم زد
الان چی گفت؟؟...به جونگ کوک و ایزابل بگه براش پسر بیارن؟؟!
یه زن دیگه برای جونگ کوک بگیرن؟؟؟؟؟
مگه ...مگه اون...
حس میکردم دهنم خشک شده...مقداری از شربت رو خوردم...شاید فقط یه گمانه...باید مطمئن شم
از زن جوونی که کنار دستم داشت شیشه شیر رو تو دهن بچش میکرد پرسیدم:
_ببخشید خانم...اون خانمی که سمت چپ ننه گلاب نشستن کین؟؟
مقصد اشاره ام رو گرفت و گفت:
_اون ایزابل خانمه....زن پسر اول ننه گلاب بود...البته الان چند سالی هست که زن پسر دوم ننه گلاب شده و...
دیگه بقیه حرفاش رو نشنیدم
فقط اون جملش تو مغزم تکرار میشد
خدای من....جونگ کوک زن داشت؟
زن داشت و نگاه خیرشو به من میدوخت؟
زن داشت و اون شب اشکامو پاک کرد؟
زل زدم به اون زن
موهای مشکی کوتاهی داشت که لاب لاش سفید بود
هیکل درشت و توپری داشت
سنش به کمتر از ۴۵ سال نمیخورد....هنوزم باورم نمیشد اون زن جونگ کوک باشه
با اینکه که هنوز مراسم تموم نشده بود اما نتونستم تحمل کنم و از جا پاشدم
جلوی در جونگ کوک رو دیدم که داشت با چند تا از دوستاش حرف میزد
سرمو پایین انداختم تا بدون جلب توجه برم بیرون ولی با شنیدن اسمم از دهنش نفسمو با حرص بیرون دادم
_به این زودی داری میری؟...هنوز شام رو نیاوردن که
گفتم:
_سرم درد میکنه بهتره برم خونه
_اگه سرت درد میکنه میخوای بگم آهنگ رو قطع کنن؟
مکث کردم
هم عصبانی شده بودم و هم تعجب کرده بودم
خشکم زد
الان چی گفت؟؟...به جونگ کوک و ایزابل بگه براش پسر بیارن؟؟!
یه زن دیگه برای جونگ کوک بگیرن؟؟؟؟؟
مگه ...مگه اون...
حس میکردم دهنم خشک شده...مقداری از شربت رو خوردم...شاید فقط یه گمانه...باید مطمئن شم
از زن جوونی که کنار دستم داشت شیشه شیر رو تو دهن بچش میکرد پرسیدم:
_ببخشید خانم...اون خانمی که سمت چپ ننه گلاب نشستن کین؟؟
مقصد اشاره ام رو گرفت و گفت:
_اون ایزابل خانمه....زن پسر اول ننه گلاب بود...البته الان چند سالی هست که زن پسر دوم ننه گلاب شده و...
دیگه بقیه حرفاش رو نشنیدم
فقط اون جملش تو مغزم تکرار میشد
خدای من....جونگ کوک زن داشت؟
زن داشت و نگاه خیرشو به من میدوخت؟
زن داشت و اون شب اشکامو پاک کرد؟
زل زدم به اون زن
موهای مشکی کوتاهی داشت که لاب لاش سفید بود
هیکل درشت و توپری داشت
سنش به کمتر از ۴۵ سال نمیخورد....هنوزم باورم نمیشد اون زن جونگ کوک باشه
با اینکه که هنوز مراسم تموم نشده بود اما نتونستم تحمل کنم و از جا پاشدم
جلوی در جونگ کوک رو دیدم که داشت با چند تا از دوستاش حرف میزد
سرمو پایین انداختم تا بدون جلب توجه برم بیرون ولی با شنیدن اسمم از دهنش نفسمو با حرص بیرون دادم
_به این زودی داری میری؟...هنوز شام رو نیاوردن که
گفتم:
_سرم درد میکنه بهتره برم خونه
_اگه سرت درد میکنه میخوای بگم آهنگ رو قطع کنن؟
مکث کردم
هم عصبانی شده بودم و هم تعجب کرده بودم
۲۶.۲k
۱۹ بهمن ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۶۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.