بیمار من:)«پارت سیزده »
«جیمین و ا/ت خیلی گشتن و بعدش رفتن رستوران تا چیزی بخورن »
«جیمین همنطوری با لبخند به ا/ت نگاه میکرد»
-عزیزم چیزی شد !؟چرا اینطوری نگام میکنی !؟
+چیزی نیست فقط منظر خیلی قشنگی جلوم (لبخند)
«ا/ت خنده خجالتی کرد »
(گوشیش جیمین زنگ میخوره و جیمین به محض این که اسم روی گوشی میبینه اخم جاش با لبخند عوض میکنه )
-عزیزم چیشد ؟!حالت خوب!؟
+اره اره خوبم یه لحضه من باید تلفنم جواب بدم بیبی
-باش اشکال ندار
+الو (جدی)
*بههه پسر گلم چه عجب ما صدا شما رو شنیدیم حالت چطور ؟!خوبی یا هنوزم یا ادم روانی (خند)
+روانی!؟منو نخندون پدر من روانی یا شما که چند سال پسر کوچیک تون هر روز میزدید !؟(نیشخند)
«پدر جیمین گلو شو صاف کرد »
*خیلی خوب بیخیال پسرم شنیدم دوست دختر پیدا کردی درست !؟بیارش ببینمش انگار روانپزشک هم هست خوب امیدوارم بتونه درمانت کن
+پدر بع نظرم قبل من شما باید درمان بشید نه!؟اره یه کسی پیدا کردم که زندگیم تغییر داد باعث میشه حالم خوب باش و زندگی که شما برام تبدیل به جهنم کردید تغییر داد اصلا هم فکر نکنید بزارم شما رو ببین شما تا چیزی از کسی نخواید حتا از بغلش ردم نمیشد الان راستش بگید از دوست دخترم چیه میخواید !؟
*اووو آروم باش کاریش ندارم فقط میخوام بدونم چطور آدمی مناسب پسرم هست یا نه !
+مناسب بودن یا نبودنش به شما ربطی ندار !انگار یادتون رفت راه ما از هم جدا شد قرار شد دیگه تا آخر عمر مون سراغ همدیگر نگیریم تو کار های هم دخالت نکنیم مگه نه!؟
*خیلی خوب اگه نمیخوای بذاری ببینیمش مشکلی نیست
+خداحافظ (تلفن قط میکنه )
«جیمین برمیگرد داخل رستوران »
-چیشد عشقم همچی اوکی !؟
+اره بیبی چیزی نیست !دیگه بریم !؟(لبخند)
-اهوم بریم (لبخند)
«جیمین و ا/ت برمیگردن خونه »
+بیب نظرت با فیلم چیه !؟
-اره موافقم !
+خب چطور فیلمی ببینیم !؟
-من عاشقانه دوست دارم
+پس همون ببینیم
«جیمین و ا/ت داشتن فیلم میدیدن که فیلم صحنه دار شد جیمین به ا/ت نگاه کرد کم کم نزدیکش شد همین که میخواست ببوستش زنگ خونه رو زدن»
+ای بر خر مکس معرکه لعنت !این دیگه خودم خری !؟
«ا/ت خندید و بلند شد رفت در رو باز کرد »
*اووو فکر کنم تو دوست دختر جیمینی نه!؟
-بله اما شما!؟
+منم پدر جیمین هستم
-اها!بفرماید داخل !
+بیب کی بود !؟
«جیمین اومد جلو در با دیدن پدرش باز اخم هاش رفت تو هم »
+شما اینجا چیکار میکنید (جدی )
*معلوم دیگه اومدم پسرم و دوست دخترش ببینم !
+من که بهتون گفتم …
*تو گفتی نمیاریش خونه ما نگفتی خودمم نیام که
-جیمین ببخشید بفرماید داخل
*ممنونم…
-ا/ت هستم
*اها!ممنونم ا/ت
«پدر جیمین میره سمت پذیرایی»
-جیمین این چه حرکتی بود مثلا پدرت ها !
+یادت گفتم تو بچگیم بابام همشه منو میزد این همون پدر عوضیم که معلوم نیست چه میخواد که باز اومد سراغ من
ادامه داد….
«جیمین همنطوری با لبخند به ا/ت نگاه میکرد»
-عزیزم چیزی شد !؟چرا اینطوری نگام میکنی !؟
+چیزی نیست فقط منظر خیلی قشنگی جلوم (لبخند)
«ا/ت خنده خجالتی کرد »
(گوشیش جیمین زنگ میخوره و جیمین به محض این که اسم روی گوشی میبینه اخم جاش با لبخند عوض میکنه )
-عزیزم چیشد ؟!حالت خوب!؟
+اره اره خوبم یه لحضه من باید تلفنم جواب بدم بیبی
-باش اشکال ندار
+الو (جدی)
*بههه پسر گلم چه عجب ما صدا شما رو شنیدیم حالت چطور ؟!خوبی یا هنوزم یا ادم روانی (خند)
+روانی!؟منو نخندون پدر من روانی یا شما که چند سال پسر کوچیک تون هر روز میزدید !؟(نیشخند)
«پدر جیمین گلو شو صاف کرد »
*خیلی خوب بیخیال پسرم شنیدم دوست دختر پیدا کردی درست !؟بیارش ببینمش انگار روانپزشک هم هست خوب امیدوارم بتونه درمانت کن
+پدر بع نظرم قبل من شما باید درمان بشید نه!؟اره یه کسی پیدا کردم که زندگیم تغییر داد باعث میشه حالم خوب باش و زندگی که شما برام تبدیل به جهنم کردید تغییر داد اصلا هم فکر نکنید بزارم شما رو ببین شما تا چیزی از کسی نخواید حتا از بغلش ردم نمیشد الان راستش بگید از دوست دخترم چیه میخواید !؟
*اووو آروم باش کاریش ندارم فقط میخوام بدونم چطور آدمی مناسب پسرم هست یا نه !
+مناسب بودن یا نبودنش به شما ربطی ندار !انگار یادتون رفت راه ما از هم جدا شد قرار شد دیگه تا آخر عمر مون سراغ همدیگر نگیریم تو کار های هم دخالت نکنیم مگه نه!؟
*خیلی خوب اگه نمیخوای بذاری ببینیمش مشکلی نیست
+خداحافظ (تلفن قط میکنه )
«جیمین برمیگرد داخل رستوران »
-چیشد عشقم همچی اوکی !؟
+اره بیبی چیزی نیست !دیگه بریم !؟(لبخند)
-اهوم بریم (لبخند)
«جیمین و ا/ت برمیگردن خونه »
+بیب نظرت با فیلم چیه !؟
-اره موافقم !
+خب چطور فیلمی ببینیم !؟
-من عاشقانه دوست دارم
+پس همون ببینیم
«جیمین و ا/ت داشتن فیلم میدیدن که فیلم صحنه دار شد جیمین به ا/ت نگاه کرد کم کم نزدیکش شد همین که میخواست ببوستش زنگ خونه رو زدن»
+ای بر خر مکس معرکه لعنت !این دیگه خودم خری !؟
«ا/ت خندید و بلند شد رفت در رو باز کرد »
*اووو فکر کنم تو دوست دختر جیمینی نه!؟
-بله اما شما!؟
+منم پدر جیمین هستم
-اها!بفرماید داخل !
+بیب کی بود !؟
«جیمین اومد جلو در با دیدن پدرش باز اخم هاش رفت تو هم »
+شما اینجا چیکار میکنید (جدی )
*معلوم دیگه اومدم پسرم و دوست دخترش ببینم !
+من که بهتون گفتم …
*تو گفتی نمیاریش خونه ما نگفتی خودمم نیام که
-جیمین ببخشید بفرماید داخل
*ممنونم…
-ا/ت هستم
*اها!ممنونم ا/ت
«پدر جیمین میره سمت پذیرایی»
-جیمین این چه حرکتی بود مثلا پدرت ها !
+یادت گفتم تو بچگیم بابام همشه منو میزد این همون پدر عوضیم که معلوم نیست چه میخواد که باز اومد سراغ من
ادامه داد….
۶.۸k
۰۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۵)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.