رمان حامی

رمان حامی
پارت ۲۳ م

عسل:

یعنی رفتی با دوست دختر قبلیه حامیم
رابطه درست کردی

فرید:

ای وایی پس الان زنگ‌میزنم یهش رابطمو خراب میکنم

عسل:

هعب بزن

فرید :

سلام عشقم‌خوبی؟

دوس دختر قبلی حامیم:

سلام مرسی فرید جونم خوبی تو؟

فرید:

مرسی خواستم‌ بگم رابطمون تمومه

دوس دختر قبلیه حامیم:

چی ؟؟؟؟؟
تو تو تو میخوای باهام بهم بزنی؟؟؟؟

فزید:

اره خدافظ

علیرضا:

فرید تو هرکاری میکنی یهمون یگو قبلش


فرید:

عه اوکی😂😂

حامیم :

بچه ها به کیوان زنگ‌بزنم با یگانه بیاد؟

عسل:

وای اره یگانه خیلی دختر خوبیه
اتفاقا چند وقته دلتنگش شدم

باران:

وای اره من واسه جفتشون دلم
تنگ‌شده

عسل:

اره منم

حامیم:

ی نگاه بدی یهشون انداختم و گفتم:
غلط کردیدددد دلتنگ کیوان شدید


فرید:

اوه اوه غیرتی شد

عسل:

عههه فریددد دوباره

علیرضا:

فرید بیا تو اتاق کارت دارم!

فرید:

باش

از زبان فرید:

رفتم اتاق درو بشت گفت بیا بشین
باهات حزف دارم

از زبان علیرضا:

نشست یهش گفتم

علیرضا:

حامیم به نظرت با باران رابطه میزنه؟

فرید:

نمیدونم والا

علیرضا:

اخه من عسلو خیلی دوس دارم
نمیخوام هر روز کنار او ببینمش

فرید:

چی بگم داداش امیدوارم

علیرضا:

اه تو هم اینو‌میگی همش

فرید:

اخه چی بگم
منم عاشق باران شدم

علیرضا:

وای خداا دیگه بدتر

حامیم:

هوم برا خودتون چی‌میگید بیاید ببینم کیوان اومده با یگانه خانوم


فرید و علیرضا:

ای وای اومدیم واستا
لباسامونو عوض کنیم

حامیم:

باشه

عسل:

خب خب یگانه خانوم‌و کیوان اقا
خوش اومدید


یگانه:

وای مرسی قشنگم

کیوان:

مرسیی:)))


باران:

براتون چایی بریزم؟

کیوان‌و یگانه:

اره اگه اشکالی نداره

باران:

چشم اشکالی نداره خونه خودتونه

حامیم:

کیوان یعد چایی بریم ی دست فیفا
ببازونمت

کیوان:

اره حتما
جوری میبرم‌که بیا و ببین

حامیم:

عهه اره

کیوان:

ما اینیم دیگه

یگانه:

عسل تنظیم اهنگا چطور پیش رف

عسل:

اها موزیک‌جدیده؟

یگانه:

اره

عسل:

بدک‌نیست خوبه
ولی خیلی دشواری داره ایندفعه

یگانه:

اره ب نظ منم سخته

حامیم:

وای باران‌که پیانو رو عالی زد
عسلم که‌مطمئنم میترکونه

کیوان :

عه پس عاشق شد.......

حامیم:

عه کیوان

کیوان:

ای وای باشه چیز اوکی

عسل:

چی شده؟؟

کیوان:

هیچی

عسل:

اوکب من برم‌میوه بیارم


از زبان کیوان

عسل که رفت به حامیم گفتم
کی میخوای سوپرایزشون‌کنی
گفت:

نمیدونم‌کیوان فردا خوبه؟؟؟

کیوان :
اره...



این داستان ادامه دارد