🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆
🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆🎭⃝♥️❆
••┄┅┄┅┄┅┄ִִֶֶָָ┄┅┄┅┄┅┄••
#تـتـوآࢪتـیـسـتِقــُـلدُر
#⍴ᥲr𝗍2
با چشمای طوسی رنگش که رگه های عجیب خاکستری داشت از پایین نگام کرد و نفس داغشو دوباره روی پام فوت کرد
پوستم دون دون شد و دستمو آروم از روی بازوش برداشتم
_تکون نخور تتوت خراب میشه
تقه ای به در خورد و منشی یا همون دختری که نوبتارو براش تنظیم میکرد اومد داخل و با صدای نازک گفت
_آقا زاگرس بردارتون بیرونن
زاگرس؟
مگه زاگرس اسمه؟
چه باحال
زاگرس صندلیو عقب داد دستکشارو با حوصله در آورد و ایستاد
به قامت بلند کشیدهاش نگاه کردم
کوه عضله و نردبون واسه دزدی بود انگار
کم کمش 1.98 قدش بود
از اتاق بیرون رفت چند لحظه بعد صدای آروم و بمش به حالت زمزمه مانند تو سالن پیچید
شکمم تو هم پیچید و حس کردم که ت ح ریک شدم
این چه حالیه دارم
از وقتی این زاگرس خانو دیدم اینجور شده
••┄┅┄┅┄┅┄ִִֶֶָָ┄┅┄┅┄┅┄••
••┄┅┄┅┄┅┄ִִֶֶָָ┄┅┄┅┄┅┄••
#تـتـوآࢪتـیـسـتِقــُـلدُر
#⍴ᥲr𝗍2
با چشمای طوسی رنگش که رگه های عجیب خاکستری داشت از پایین نگام کرد و نفس داغشو دوباره روی پام فوت کرد
پوستم دون دون شد و دستمو آروم از روی بازوش برداشتم
_تکون نخور تتوت خراب میشه
تقه ای به در خورد و منشی یا همون دختری که نوبتارو براش تنظیم میکرد اومد داخل و با صدای نازک گفت
_آقا زاگرس بردارتون بیرونن
زاگرس؟
مگه زاگرس اسمه؟
چه باحال
زاگرس صندلیو عقب داد دستکشارو با حوصله در آورد و ایستاد
به قامت بلند کشیدهاش نگاه کردم
کوه عضله و نردبون واسه دزدی بود انگار
کم کمش 1.98 قدش بود
از اتاق بیرون رفت چند لحظه بعد صدای آروم و بمش به حالت زمزمه مانند تو سالن پیچید
شکمم تو هم پیچید و حس کردم که ت ح ریک شدم
این چه حالیه دارم
از وقتی این زاگرس خانو دیدم اینجور شده
••┄┅┄┅┄┅┄ִִֶֶָָ┄┅┄┅┄┅┄••
۴۰۵
۱۲ آبان ۱۴۰۳