ماه و خورشید
پارت ۴۰
کوک : اشکال ندارع
آناشا : بچه ها این باور کرد
بلند شدمو صندلیو زدم توی سرش
کوک : من بی اعصابم و از الان به تمام شما ها اختار میدم با من در نیوفتین
مدیر گو : اگه در بیوفتین دست یا پاتون مثل من ناقص میشه
همه : چشم
صندلیمو دوباره گذاشتم سر جاش و نشستم
کوک : خب میگفتیم " کیوت "
مدیر گو : کلاس AB
کوک : اینجاییم
مدیر گو : کدومتون رفته بوده کره
کوک : من انقدر خوش گذشت
مدیر گو : به مراسم خاک سپاریه دو مارک رفتی و به همراه کیم تهیونگ دنس رفتین
کوک : یادت رفت بگی ازدواجم کردم " دهن پر "
مدیر گو : با اجازه ی کی
کوک : خودم
مدیر گو : زنگ بزن همسرت بگو بیاد اینجا
کوک : الو ته بیا اینجا خداحافظ
ته : هان چته
کوک : جواب مدیر گو رو بده
مدیر گو : شما با اجازه ی کی ازدواج کردی با یکی از دانش آموزای اینجا
ته : میخوای اخراج بشی گو
مدیر گو : نه ارباب کیم منو ببخشین
ته : خداحافظ پاپی
کوک : خداحافظ ته ته
آناشا : ببخشید اقای کیم
کوک : جئونم
آناشا : خب فامیل همسرتون میاد رو شما
کوک : او خب باشه برو بزار غذامو بخورم
دوهیون : عر جدا ازدواج کردین
دستمو بردم بالا
کوک : کور که نیستی
مدیر گو : تا نیم ساعت دیگه همه تو کلاساشون باشن
کوک : برو بمیر
غذامو خوردمو ضرفمو تحویل دادم که آهنگ پخش کردن و چند نفر رفتن اونجا دنسشو رفتن
کوک : ارویین دوهیون هاری شینا شیا بخورین من برم دنس اینو به اینا یاد بدم
رفتم اونجا
کوک : سمت راستیه دستتو پایین تر بگرد تو قشنگ همراه با آهنگ شو
رینا : عه بسته تمرکزمو بهم زدی اصلا تو خودت اینو بلدی
همه : احمق این استاد دنسه
کوک : هاری من زدو تر میرسم خودت باید جواب استادو بدی
رفتم تو کلاس و طبق معمول سرجام نشستم
هاری : عههههههه قرار بود اینبار وسط نشینی
کوک: فشار را احساس میکنی هاری
مدیر گو : کلاس AB
همه : بله
مدیر گو : امتحان ندارید مربی بقیه ی کلاسا باشید ارویین و شینا کلاس A دوهیون و هاری کلاس B کوک و شیا کلاس C
کوک : وایسا وایسا
موهام بستم و رفتیم و کلاسشون عه اینا سال اولین
شیا : ما مراقبتی شماعیم شیا و کوک
برگه هارو دادم و همه شروع کردن که وسط امتحان یکی داشت تقلب میکرد
کوک : ردیف وسط صندلیه ۲ از چپ گمشو بیرون
بلند شد و رفت
برگشو پاره کردم و به بقیه فقط ۵ دقیقه وقت دادم که به موقع دادن
یه دختره ای وقتی برگشو داد برام چشمک زدمنو دستمو بردم بالا زایه شد
کوک :.....
🌑🌕
کوک : اشکال ندارع
آناشا : بچه ها این باور کرد
بلند شدمو صندلیو زدم توی سرش
کوک : من بی اعصابم و از الان به تمام شما ها اختار میدم با من در نیوفتین
مدیر گو : اگه در بیوفتین دست یا پاتون مثل من ناقص میشه
همه : چشم
صندلیمو دوباره گذاشتم سر جاش و نشستم
کوک : خب میگفتیم " کیوت "
مدیر گو : کلاس AB
کوک : اینجاییم
مدیر گو : کدومتون رفته بوده کره
کوک : من انقدر خوش گذشت
مدیر گو : به مراسم خاک سپاریه دو مارک رفتی و به همراه کیم تهیونگ دنس رفتین
کوک : یادت رفت بگی ازدواجم کردم " دهن پر "
مدیر گو : با اجازه ی کی
کوک : خودم
مدیر گو : زنگ بزن همسرت بگو بیاد اینجا
کوک : الو ته بیا اینجا خداحافظ
ته : هان چته
کوک : جواب مدیر گو رو بده
مدیر گو : شما با اجازه ی کی ازدواج کردی با یکی از دانش آموزای اینجا
ته : میخوای اخراج بشی گو
مدیر گو : نه ارباب کیم منو ببخشین
ته : خداحافظ پاپی
کوک : خداحافظ ته ته
آناشا : ببخشید اقای کیم
کوک : جئونم
آناشا : خب فامیل همسرتون میاد رو شما
کوک : او خب باشه برو بزار غذامو بخورم
دوهیون : عر جدا ازدواج کردین
دستمو بردم بالا
کوک : کور که نیستی
مدیر گو : تا نیم ساعت دیگه همه تو کلاساشون باشن
کوک : برو بمیر
غذامو خوردمو ضرفمو تحویل دادم که آهنگ پخش کردن و چند نفر رفتن اونجا دنسشو رفتن
کوک : ارویین دوهیون هاری شینا شیا بخورین من برم دنس اینو به اینا یاد بدم
رفتم اونجا
کوک : سمت راستیه دستتو پایین تر بگرد تو قشنگ همراه با آهنگ شو
رینا : عه بسته تمرکزمو بهم زدی اصلا تو خودت اینو بلدی
همه : احمق این استاد دنسه
کوک : هاری من زدو تر میرسم خودت باید جواب استادو بدی
رفتم تو کلاس و طبق معمول سرجام نشستم
هاری : عههههههه قرار بود اینبار وسط نشینی
کوک: فشار را احساس میکنی هاری
مدیر گو : کلاس AB
همه : بله
مدیر گو : امتحان ندارید مربی بقیه ی کلاسا باشید ارویین و شینا کلاس A دوهیون و هاری کلاس B کوک و شیا کلاس C
کوک : وایسا وایسا
موهام بستم و رفتیم و کلاسشون عه اینا سال اولین
شیا : ما مراقبتی شماعیم شیا و کوک
برگه هارو دادم و همه شروع کردن که وسط امتحان یکی داشت تقلب میکرد
کوک : ردیف وسط صندلیه ۲ از چپ گمشو بیرون
بلند شد و رفت
برگشو پاره کردم و به بقیه فقط ۵ دقیقه وقت دادم که به موقع دادن
یه دختره ای وقتی برگشو داد برام چشمک زدمنو دستمو بردم بالا زایه شد
کوک :.....
🌑🌕
۵.۳k
۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.