جاسوس پارت۲۰
_______________
ویو ا/ت
وقتی اومدم کلی برگه رو میز بود و جوری که شنیدم این یه نقشه واسه عملیات خیلی مهمه ایوللل میتونم از یه چی استفاده کنم
رفتم تو اتاقم و گوشیم رو برداشتم و به الکس زنگ زدم
ا/ت: یه خبر خوش این شوگا انگار یه عملیاتی میخواد انجام بده و از حرف هاشون شنیدم خیلی مهمه
الکس: بلاخره یه چی بدرد بخور پیدا کردی امشب برام بفرستشون
ا/ت:چشممممم اصغر آقا من باید برم تا شک نکنن
*بیب بیب بیب*
رفتم به کارهام رسیدم که دیدم کای با جیهوپ داره بازی میکنه این پسره خیلی خوبه
دوباره برگشتم سرکارم که صدای جیهوپ و شوگا رو شنیدم میگن کای حالت خوبه سریع رفتم دیدم داره نفس نفس میزنه فهمیدم نقشه است سریع رفتم و اون دستگاه رو اوردم و دادم بهش
*مکالمه ها*
ا/ت: خوب؟
کای: ببخشید
ا/ت: اولا آفرین که خوب نقش بازی کردی دومن الان من اون ۵ تا شیرموز هایی که خوردی رو چیکار کنم؟
کای: ببخشید
ا/ت: یدونه بردار تا ۶ تا شرمی درست کنم بزارم سر جاش
کای: باشه
*پرش زمانی به ساعت ۹*
از شوگا خبری نیست جالبه
ا/ت: اجوما ارباب کجاست؟
اجوما: رفتم بیرون
ا/ت: عه نفهمیدم😁 من برم به کای سر بزنم
سریع رفتم اتاق و گوشیم رو برداشتم و رفتم بالا دنبال نقشه ها گشتم و پیداشون کردم و برای الکس عکس گرفتم و فرستادم ساعت ۱۱ بود واتت ۲ ساعت داشتم دنبال نقشه ها میگشتم میخواستم برم بیرون کع......
ویو ا/ت
وقتی اومدم کلی برگه رو میز بود و جوری که شنیدم این یه نقشه واسه عملیات خیلی مهمه ایوللل میتونم از یه چی استفاده کنم
رفتم تو اتاقم و گوشیم رو برداشتم و به الکس زنگ زدم
ا/ت: یه خبر خوش این شوگا انگار یه عملیاتی میخواد انجام بده و از حرف هاشون شنیدم خیلی مهمه
الکس: بلاخره یه چی بدرد بخور پیدا کردی امشب برام بفرستشون
ا/ت:چشممممم اصغر آقا من باید برم تا شک نکنن
*بیب بیب بیب*
رفتم به کارهام رسیدم که دیدم کای با جیهوپ داره بازی میکنه این پسره خیلی خوبه
دوباره برگشتم سرکارم که صدای جیهوپ و شوگا رو شنیدم میگن کای حالت خوبه سریع رفتم دیدم داره نفس نفس میزنه فهمیدم نقشه است سریع رفتم و اون دستگاه رو اوردم و دادم بهش
*مکالمه ها*
ا/ت: خوب؟
کای: ببخشید
ا/ت: اولا آفرین که خوب نقش بازی کردی دومن الان من اون ۵ تا شیرموز هایی که خوردی رو چیکار کنم؟
کای: ببخشید
ا/ت: یدونه بردار تا ۶ تا شرمی درست کنم بزارم سر جاش
کای: باشه
*پرش زمانی به ساعت ۹*
از شوگا خبری نیست جالبه
ا/ت: اجوما ارباب کجاست؟
اجوما: رفتم بیرون
ا/ت: عه نفهمیدم😁 من برم به کای سر بزنم
سریع رفتم اتاق و گوشیم رو برداشتم و رفتم بالا دنبال نقشه ها گشتم و پیداشون کردم و برای الکس عکس گرفتم و فرستادم ساعت ۱۱ بود واتت ۲ ساعت داشتم دنبال نقشه ها میگشتم میخواستم برم بیرون کع......
۹.۱k
۳۱ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۶)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.