گارسون جذاب (پارت۷)
من-امروز چه روزیه
نامی-سه شنبه
من- چندمشه؟
نامی-نمیدونم
من-اهم
نامی-معلم اومد
همه ی بچه های کلاس بلند شدن و با اشاره ی معلم همگی نشستیم
معلم-سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه با ترتیب شماره برید حیاط
بچه ها-بله معلم
معلم-۱..۵و...
همگی رفتیم حیاط و وایستادیم
معلم-خودتون رو گرم کنید تا شروع کنیم
بچه ها-بله معلم
شروع کردیم به گرم کردن
بعد چند دقیقه معلم گفت: گروه گروه بشین و شروع کنین
معلم-سر گروه ها نامجون،فلان کس و.....
نامی من و کوکی و ۵ نفر دیگرو انتخاب میکنم
و بقیه هم کسیو که میخواستن انتخاب کردن
معلم-بین ورزش های فوتبال،بسکتبال،والیبال،بدمینتون و دو میدانی رو انتخاب کنید
نامی-خب کدومو میخاین؟
من-برای من فرقی نمیکنه ولی دو میدانی نباشه
کوکی-من فوتبال
بقیه دخترا هم چون کشته مورده ی کوک بودن اونا هم گفتن: من فوتبال ...منم....منم همینطور....
نامی-مربی ما فوتبال رو انتخاب میکنیم
معلم-خب برید تو زمین ورزشی و شروع کنید.
بقیه ی گروه هاهم والیبال و ...... انتخاب کردن و بلخره شروع کردیم
نامی-خب نفریم به دو گروه تقسیم میشیم کی میاد گروه من
من-من میام
لبخندی زد و گفت: نفری بعدی ۱ دیگه هم اومد ما ۳ نفریم و اونا ۴ نفر
کوک-دخترا بریم که خاکشون کنیم
من-به همین خیال باش
نامی-خب آیو تو دفاع کردنت چطوره
من-من هافبک(هم دفاع و حمله) وایمیسم اوکی؟
نامی-باشه منم دروازه وایمیسم
اون دختره-من چیکار کنم؟
من-چیکار بلدی؟
اون دختره-من فوتبال بلد نیستم
من-عالی شد
اون دختره-من روی نیمکت میشینم و تشویقتون میکنم
من-اوکی شروع کنین
کوک-توپ از کی باشه
من و نامی-مهم نیس
کوک-باشهههه
شروع کردیم اون دخترایی که تیم کوک بودن اصلا هیچی بلد نبودن پس کار من راحت شد
کوک شروع کرد به یکی از دخترا پاس داد بعد چند ثانیه وقت تلف کردن دخترا شوت کرد البته با کمی انحراف (توپو به سمت من فرستاد البته چون کج زد اینوری اومد)
من-وای چه بازیکن های ماهری امکان نداره باخت بدن.
رفتم جلو از دختراشون گذشتم و کوک اومد توپو از پام گرفت داشت به سمت دروازه میرفت که یه زیر پایی بهش زدم و گفتم: کور خوندی ....
رفتم جلو و دوبتره از دخترا گذشتم و توپو شوت کردم و دروازبانشون چون میترسید ناخن هاش بشکنن نگرفت
۱ به ۰ به نفع ما من و نامی بر طبل شادانه کوبیدیم پیروز و مردانه کوبیدیم که بازی دوباره شروع شد
معلم-بچه ها ۲۰ دقیقه بیشتر وقت نداریم
کوک توپو گرفت و از من گذشت میخواستم زیر پایی بزنم که جا خالی داد رفت جلو و توپو شوت کرد اماده بودم گول بخوریم اما نامی گرفتش
کوک-اصلا فوتبال چیه بدم میاد از فوتبال
من-تو خودت گفتی فوتبال ...
معلم-بچه ها وقت تمومه برید سر کلاستون
بعد چند ساعت (ساعت ۷)
نامی-یه ساعت دیگه بیا کافه
من-چرا؟
نامی-چیزی نپرس فقط بیا
نامی-سه شنبه
من- چندمشه؟
نامی-نمیدونم
من-اهم
نامی-معلم اومد
همه ی بچه های کلاس بلند شدن و با اشاره ی معلم همگی نشستیم
معلم-سلام بچه ها امیدوارم حالتون خوب باشه با ترتیب شماره برید حیاط
بچه ها-بله معلم
معلم-۱..۵و...
همگی رفتیم حیاط و وایستادیم
معلم-خودتون رو گرم کنید تا شروع کنیم
بچه ها-بله معلم
شروع کردیم به گرم کردن
بعد چند دقیقه معلم گفت: گروه گروه بشین و شروع کنین
معلم-سر گروه ها نامجون،فلان کس و.....
نامی من و کوکی و ۵ نفر دیگرو انتخاب میکنم
و بقیه هم کسیو که میخواستن انتخاب کردن
معلم-بین ورزش های فوتبال،بسکتبال،والیبال،بدمینتون و دو میدانی رو انتخاب کنید
نامی-خب کدومو میخاین؟
من-برای من فرقی نمیکنه ولی دو میدانی نباشه
کوکی-من فوتبال
بقیه دخترا هم چون کشته مورده ی کوک بودن اونا هم گفتن: من فوتبال ...منم....منم همینطور....
نامی-مربی ما فوتبال رو انتخاب میکنیم
معلم-خب برید تو زمین ورزشی و شروع کنید.
بقیه ی گروه هاهم والیبال و ...... انتخاب کردن و بلخره شروع کردیم
نامی-خب نفریم به دو گروه تقسیم میشیم کی میاد گروه من
من-من میام
لبخندی زد و گفت: نفری بعدی ۱ دیگه هم اومد ما ۳ نفریم و اونا ۴ نفر
کوک-دخترا بریم که خاکشون کنیم
من-به همین خیال باش
نامی-خب آیو تو دفاع کردنت چطوره
من-من هافبک(هم دفاع و حمله) وایمیسم اوکی؟
نامی-باشه منم دروازه وایمیسم
اون دختره-من چیکار کنم؟
من-چیکار بلدی؟
اون دختره-من فوتبال بلد نیستم
من-عالی شد
اون دختره-من روی نیمکت میشینم و تشویقتون میکنم
من-اوکی شروع کنین
کوک-توپ از کی باشه
من و نامی-مهم نیس
کوک-باشهههه
شروع کردیم اون دخترایی که تیم کوک بودن اصلا هیچی بلد نبودن پس کار من راحت شد
کوک شروع کرد به یکی از دخترا پاس داد بعد چند ثانیه وقت تلف کردن دخترا شوت کرد البته با کمی انحراف (توپو به سمت من فرستاد البته چون کج زد اینوری اومد)
من-وای چه بازیکن های ماهری امکان نداره باخت بدن.
رفتم جلو از دختراشون گذشتم و کوک اومد توپو از پام گرفت داشت به سمت دروازه میرفت که یه زیر پایی بهش زدم و گفتم: کور خوندی ....
رفتم جلو و دوبتره از دخترا گذشتم و توپو شوت کردم و دروازبانشون چون میترسید ناخن هاش بشکنن نگرفت
۱ به ۰ به نفع ما من و نامی بر طبل شادانه کوبیدیم پیروز و مردانه کوبیدیم که بازی دوباره شروع شد
معلم-بچه ها ۲۰ دقیقه بیشتر وقت نداریم
کوک توپو گرفت و از من گذشت میخواستم زیر پایی بزنم که جا خالی داد رفت جلو و توپو شوت کرد اماده بودم گول بخوریم اما نامی گرفتش
کوک-اصلا فوتبال چیه بدم میاد از فوتبال
من-تو خودت گفتی فوتبال ...
معلم-بچه ها وقت تمومه برید سر کلاستون
بعد چند ساعت (ساعت ۷)
نامی-یه ساعت دیگه بیا کافه
من-چرا؟
نامی-چیزی نپرس فقط بیا
۸.۴k
۱۸ مرداد ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.