mylovr blood پارت ۶
꧁6꧂
وااای خدا یا شکرت که کمکم کردی شکرت
کوک :اهاااای لندنای خیابونی با اون چیکار دارید (با اخم)
پسر:هه بتوچه مگه جنابالی وکیل وسیع این دختر هستی هاااان برو پی کارت بزار ما به کارمون برسیم
کوک چوزخندی میزنه
کوک:هییی وایسا طرف حسابت منم اوکی فهمیدی زود باش اونا ولش کن اگه نیازی داری بیا برات بر طرفش کنم اوکی
و در ضمن اون دوست دخترمه بنده هستن
لیسا:وااای خدا پشمام با این حرفش ولی خوب چاره نداشت اخه باید چی میگفت که منو ول کنن
پسر:اهااا باش بیا اینم نامزد خوشگلت _منا حل داد سمت جونکوک
کوک:فرار کن پشت سرتم نگاه نکن
(چون برام مهم نیود چه اتفاقی برای جونکوک میوفته فقط میخواستم خودم فرار کنم)
لیسا:باشع
پام اسیب دیده بود بزور راه میرقتم تا به کوچه ی تنگ رسیدم ازاونجا خیلی دور شده بودم نفس نفس میزدم
_هعی خانومه!
به جلوم نگاه کردم وحشت کردم اون چاقو داشت
_یا عمراهم میای یا با این چاقو بدن خوشگلتو خط خطی میکنم
هعی میرفتم عقب عقب میخواستم بالا بیارم چه اشتباهی کردما التماسش کردم هعی میومد جلوتر
چاقو رو به سمت گردنم گرفت و گردنمو برید (یک کوچولو
_ایندفعه از پاهات شروع میکنم
همینجوری که درد میکشیدم
جونگوک اومد و با یک حرکت دستش پسررو کشت
منم فقط نگاه میکردم
اومد منو بغل کرد و خون هایی که از گردنم میریختو خورد
کوک:اینا دیگه مال منه تنبیهت چون وقتمو گرفتی
دیگع نفهمیدم چی شد
_///////////
چشامو باز کردم تواتاق خواب بودم واییی خونه نبود قصر بود
بلند شدم هن
لللباسامو کی عوض کرده!😱
(عکس لباسشو میزارم😜)
لباس سفید مثل برف و بلند بیشتر لباس کاسپلی بود تا خواب😂
ولی....مال کیه اینجا کجاست هان هان هان هان هاننننن
رفتم سمت اینه گردنمو نگاه کردم
رد های دندون های جونکوک بود
دیشب نجاتم داد!؟
توفکربودم که جونکوک اوند
_اوه پس بیدار شدی
لیسا:بابت دیشب ممنونم برای جبران هرکاری بگید میکنم
جونکوک:ام هرکاری؟
لیسا:بع هله بله
جونکوک:،😂
لیسا:چرا میخندی و یک چیزی
کوک:بپرس
لیسا:شما ...خوناشامید
.....
کوکککککک
کوککگگکک
جونکوک:چیه جین
این دخترا اومدن دنباله لیسا
کوگ:برو دوستات اومدن دنبالت و شب دیگه بیرون نباش کسی نیست نجاتت بده
لیسا میره.
#جنی :
از خواب پا شدم یه خمیازه کشیدم وبه دیشب فکر کردم لیساصبحی بهم زنگ زد و گفت که چه بلا هایی سرش امده البته با جناب اقای کوک خخخخ اه بیخیال امروز باید بریم دنبالش .......
رفتیم امروز اردو داریم
_
هوووو
خیلی خیلی پارت بعدی حساسه
پارت بعدی ۴۰ تا بخوره میزارم
وااای خدا یا شکرت که کمکم کردی شکرت
کوک :اهاااای لندنای خیابونی با اون چیکار دارید (با اخم)
پسر:هه بتوچه مگه جنابالی وکیل وسیع این دختر هستی هاااان برو پی کارت بزار ما به کارمون برسیم
کوک چوزخندی میزنه
کوک:هییی وایسا طرف حسابت منم اوکی فهمیدی زود باش اونا ولش کن اگه نیازی داری بیا برات بر طرفش کنم اوکی
و در ضمن اون دوست دخترمه بنده هستن
لیسا:وااای خدا پشمام با این حرفش ولی خوب چاره نداشت اخه باید چی میگفت که منو ول کنن
پسر:اهااا باش بیا اینم نامزد خوشگلت _منا حل داد سمت جونکوک
کوک:فرار کن پشت سرتم نگاه نکن
(چون برام مهم نیود چه اتفاقی برای جونکوک میوفته فقط میخواستم خودم فرار کنم)
لیسا:باشع
پام اسیب دیده بود بزور راه میرقتم تا به کوچه ی تنگ رسیدم ازاونجا خیلی دور شده بودم نفس نفس میزدم
_هعی خانومه!
به جلوم نگاه کردم وحشت کردم اون چاقو داشت
_یا عمراهم میای یا با این چاقو بدن خوشگلتو خط خطی میکنم
هعی میرفتم عقب عقب میخواستم بالا بیارم چه اشتباهی کردما التماسش کردم هعی میومد جلوتر
چاقو رو به سمت گردنم گرفت و گردنمو برید (یک کوچولو
_ایندفعه از پاهات شروع میکنم
همینجوری که درد میکشیدم
جونگوک اومد و با یک حرکت دستش پسررو کشت
منم فقط نگاه میکردم
اومد منو بغل کرد و خون هایی که از گردنم میریختو خورد
کوک:اینا دیگه مال منه تنبیهت چون وقتمو گرفتی
دیگع نفهمیدم چی شد
_///////////
چشامو باز کردم تواتاق خواب بودم واییی خونه نبود قصر بود
بلند شدم هن
لللباسامو کی عوض کرده!😱
(عکس لباسشو میزارم😜)
لباس سفید مثل برف و بلند بیشتر لباس کاسپلی بود تا خواب😂
ولی....مال کیه اینجا کجاست هان هان هان هان هاننننن
رفتم سمت اینه گردنمو نگاه کردم
رد های دندون های جونکوک بود
دیشب نجاتم داد!؟
توفکربودم که جونکوک اوند
_اوه پس بیدار شدی
لیسا:بابت دیشب ممنونم برای جبران هرکاری بگید میکنم
جونکوک:ام هرکاری؟
لیسا:بع هله بله
جونکوک:،😂
لیسا:چرا میخندی و یک چیزی
کوک:بپرس
لیسا:شما ...خوناشامید
.....
کوکککککک
کوککگگکک
جونکوک:چیه جین
این دخترا اومدن دنباله لیسا
کوگ:برو دوستات اومدن دنبالت و شب دیگه بیرون نباش کسی نیست نجاتت بده
لیسا میره.
#جنی :
از خواب پا شدم یه خمیازه کشیدم وبه دیشب فکر کردم لیساصبحی بهم زنگ زد و گفت که چه بلا هایی سرش امده البته با جناب اقای کوک خخخخ اه بیخیال امروز باید بریم دنبالش .......
رفتیم امروز اردو داریم
_
هوووو
خیلی خیلی پارت بعدی حساسه
پارت بعدی ۴۰ تا بخوره میزارم
۱۹.۹k
۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.