مافیای یونگی پارت15
یونگی:خفه فقط نکشمت ماشین روندم
ا/ت:وقتی حرصی میشد خیلی خوشم میومد ریز خندیدم یونگی چرا اینقد فشار میخوری پوستت خراب میشه ها
یونگی؛چپ نگات کردم بزا وقتی رسیدیم خونه نشونت بدم
ا/ت:میخوای چطور نشونم بدی
یونگی:میبینی
ا/ت:اوک خیلی کنجکاوم بیبینم
یونگی:عصبی نگات کرد تو منو چی فرض کردی ها(دارک
ا/ت:هوم ببخشید فقط شوخی کردم
یونگی:.....چیزی نگفتم
ا/ت:تموم راه رو سکوت کرده بودم بیرون نگا میکردم
پرش زمان ۱۵ دقیقه بعد
یونگی:رسیدیم پیاده شو
ا/ت:.....
یونگی:ازش جوابی نشنیدم بهش نگا کردم هوی با توعم
ا/ت:...
یونگی:حرصم گرف اینکه چرا جواب نمیدم خم شدم روش دیدم خوابیدم یهو لبخند رو لبام اومد چقد با نمکه موقع خواب خواب الود خیلی حواب دوس داره مث خودم انگار باهم کنار میایم
ا/ت:😴😴
یونگی:بغلم گرفتم بردمش تو خونه اتاق خودش گذاشتم روش کشیدم بهش نگا انداختم از اتاق اومدم بیرون رفتم پایین سمت ماشین خرید هایی که کرده بودم گذاشتمشون جاشون اون همه غر زد که گشنمه الان خوابیده بچه خسته بودم رفتم بالا اتاقم خوابیدم
پرش زمان به صبح فردا
یونگی:با زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم نگا کردم هیونجین بود جواب دادم هوی چته سر صبحی نمیزاری بخوابیم چیشده
هیونجین:اوه آقای مین هم بیدار شده سر صبح نیس میمون لنگ ظهره البته حتما خسته ای شب خوش گذشته بهت انگاری ای شیطون(شیطونی خندیدم
یونگی:میگم جدیدا تو کتک نخوردی ازم میخوای یه درس حسابی بهت بدم خفه تا نصف شب باید شکم خانم رو سیر میکردیم
هیونجین:جر منظورت چیه (اسلاید آخر عکس هیونجین )
یونگی:هیچی خانم گشنش بود بعد این خونه چون جدیده چیز میز نبود نمیومدم اینجا اون خاطر وسایل اینا نبود تا براش یه چی درس کنیم دیگه رفتیم فروشگاه وسایل بخریم موقع برگشت خانم خوابیده بود ماشین دیگه نشد
هیونجین:جر دختر خوبی هس قشنگ رو مخت میره
یونگی:زیاد بره میکنمش به خدا
هیونجین:هوف زر نزن دیگه به خدا کاریش بکنی خودم اول خفت میکنم
یونگی:زیاد کص میگی بای قطع کردم
هیونجین:ایش میمون
یونگی:پاشدم برام جای تعجب بود اینکه چرا ا/ت بیدار نشده یعنی تا الان خواب بوده
پاشدم دست صورتم شستم رفتم سمت اتاقش در زدم ا/ت بیداری؟
ا/ت:....
یونگی:میام تو ها
ا/ت:.....
یونگی:رفتم تو دیدم خوابیده خندم گرف جر چقد کیوته نگا خوابیدنش موهاش ریخته بود جلو چشاش
رفتم کنارش جدی شدم هوی بیدار شو چقد میخوابی تنبل ظهره ها
ا/ت:بزا بخوابم چته(خواب الود
یونگی:پاشو بیبینم این خونه قانون داره ها
ا/ت:خواب الود پاشدم نشستم چقد گیر میدی ایش
کاتتتت بعد از چند وقت دیگه من اومدم امیدوارم خوشتون بیاد
لایک ۳۰
کامنت۱۵۰
ا/ت:وقتی حرصی میشد خیلی خوشم میومد ریز خندیدم یونگی چرا اینقد فشار میخوری پوستت خراب میشه ها
یونگی؛چپ نگات کردم بزا وقتی رسیدیم خونه نشونت بدم
ا/ت:میخوای چطور نشونم بدی
یونگی:میبینی
ا/ت:اوک خیلی کنجکاوم بیبینم
یونگی:عصبی نگات کرد تو منو چی فرض کردی ها(دارک
ا/ت:هوم ببخشید فقط شوخی کردم
یونگی:.....چیزی نگفتم
ا/ت:تموم راه رو سکوت کرده بودم بیرون نگا میکردم
پرش زمان ۱۵ دقیقه بعد
یونگی:رسیدیم پیاده شو
ا/ت:.....
یونگی:ازش جوابی نشنیدم بهش نگا کردم هوی با توعم
ا/ت:...
یونگی:حرصم گرف اینکه چرا جواب نمیدم خم شدم روش دیدم خوابیدم یهو لبخند رو لبام اومد چقد با نمکه موقع خواب خواب الود خیلی حواب دوس داره مث خودم انگار باهم کنار میایم
ا/ت:😴😴
یونگی:بغلم گرفتم بردمش تو خونه اتاق خودش گذاشتم روش کشیدم بهش نگا انداختم از اتاق اومدم بیرون رفتم پایین سمت ماشین خرید هایی که کرده بودم گذاشتمشون جاشون اون همه غر زد که گشنمه الان خوابیده بچه خسته بودم رفتم بالا اتاقم خوابیدم
پرش زمان به صبح فردا
یونگی:با زنگ گوشیم از خواب بیدار شدم نگا کردم هیونجین بود جواب دادم هوی چته سر صبحی نمیزاری بخوابیم چیشده
هیونجین:اوه آقای مین هم بیدار شده سر صبح نیس میمون لنگ ظهره البته حتما خسته ای شب خوش گذشته بهت انگاری ای شیطون(شیطونی خندیدم
یونگی:میگم جدیدا تو کتک نخوردی ازم میخوای یه درس حسابی بهت بدم خفه تا نصف شب باید شکم خانم رو سیر میکردیم
هیونجین:جر منظورت چیه (اسلاید آخر عکس هیونجین )
یونگی:هیچی خانم گشنش بود بعد این خونه چون جدیده چیز میز نبود نمیومدم اینجا اون خاطر وسایل اینا نبود تا براش یه چی درس کنیم دیگه رفتیم فروشگاه وسایل بخریم موقع برگشت خانم خوابیده بود ماشین دیگه نشد
هیونجین:جر دختر خوبی هس قشنگ رو مخت میره
یونگی:زیاد بره میکنمش به خدا
هیونجین:هوف زر نزن دیگه به خدا کاریش بکنی خودم اول خفت میکنم
یونگی:زیاد کص میگی بای قطع کردم
هیونجین:ایش میمون
یونگی:پاشدم برام جای تعجب بود اینکه چرا ا/ت بیدار نشده یعنی تا الان خواب بوده
پاشدم دست صورتم شستم رفتم سمت اتاقش در زدم ا/ت بیداری؟
ا/ت:....
یونگی:میام تو ها
ا/ت:.....
یونگی:رفتم تو دیدم خوابیده خندم گرف جر چقد کیوته نگا خوابیدنش موهاش ریخته بود جلو چشاش
رفتم کنارش جدی شدم هوی بیدار شو چقد میخوابی تنبل ظهره ها
ا/ت:بزا بخوابم چته(خواب الود
یونگی:پاشو بیبینم این خونه قانون داره ها
ا/ت:خواب الود پاشدم نشستم چقد گیر میدی ایش
کاتتتت بعد از چند وقت دیگه من اومدم امیدوارم خوشتون بیاد
لایک ۳۰
کامنت۱۵۰
۱۳.۶k
۲۹ دی ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.