سناریو از Jimin
وقتی باهات قهر میکنه🙍🏻♂🖇
هردو روی تختتون بودید اما اون با اخم غلیظی مدام سرش تو گوشی بود و اهمیتی بهت نمیداد و این خیلی اذیتت میکرد، تو دراز کشیده بودی اما اون تاج تخت تکیه داده بود دیگه تحملت تموم شده بود و به سمتش برگشتی دستت رو گذاشتی رو شکمش و بغلش کردی که هیچ ریکتی نشون نداد که بغضی اروم رو بهش گفتی
+م..میشه توهم بغلم کنی؟
جوابی نداد ..درسته اون خیلی از دستت عصبانی بود و از مخفی کاری بدش میومد ،وتو دقیقا همون کار رو انجام داده بودی..!
دستت رو از روی شکمش برداشتی و به سمت مخالفش برگشتی و اروم اشک ریختی
اون متوجه اشکات شد و گوشیش رو گذاشت کنار..
با حلقه شدن دستاش دور کمرت به اشکات پایان داد و تورو به خودش نزدیک تر کرد و دم گوشت گفت
-بیب دیگ خدتم میدونی که نباید چیزی و ازم مخفی کنی!؟هوم!
سرتو به معنای اره تکون دادی که گفت
-هومم
خیلی خستم بهتره که زودتر بخوابیم...
✓ #madi ~ #BTS ~ #Jimin ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
هردو روی تختتون بودید اما اون با اخم غلیظی مدام سرش تو گوشی بود و اهمیتی بهت نمیداد و این خیلی اذیتت میکرد، تو دراز کشیده بودی اما اون تاج تخت تکیه داده بود دیگه تحملت تموم شده بود و به سمتش برگشتی دستت رو گذاشتی رو شکمش و بغلش کردی که هیچ ریکتی نشون نداد که بغضی اروم رو بهش گفتی
+م..میشه توهم بغلم کنی؟
جوابی نداد ..درسته اون خیلی از دستت عصبانی بود و از مخفی کاری بدش میومد ،وتو دقیقا همون کار رو انجام داده بودی..!
دستت رو از روی شکمش برداشتی و به سمت مخالفش برگشتی و اروم اشک ریختی
اون متوجه اشکات شد و گوشیش رو گذاشت کنار..
با حلقه شدن دستاش دور کمرت به اشکات پایان داد و تورو به خودش نزدیک تر کرد و دم گوشت گفت
-بیب دیگ خدتم میدونی که نباید چیزی و ازم مخفی کنی!؟هوم!
سرتو به معنای اره تکون دادی که گفت
-هومم
خیلی خستم بهتره که زودتر بخوابیم...
✓ #madi ~ #BTS ~ #Jimin ❜
⊸ @army_bts_ot7
@madi_army
۲۲.۲k
۲۵ آذر ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.