فرشته ی نجات پارت ۹

مدیر: اها فک کردم مشکل داری
+: من گوه بخورم
_: (داره میخنده )
×: (اینم داره نگاه اون میکنه میخنده )
مدیر: هرکه زودتر پرچم و به من بده برنده هست...۱...۲..۳...حرکتتتتت
_/×/+: (دارن آروم میرن)
×: فک نمیکنین یکم آروم میریم
+: نه همه داخل شیب انرژیشون و از دست میدن ولی ما انرژی داریم و میبریم هرسال همینکارو میکنیم
×: مگه باهم قرار میزارید
_: زبونت و گاز بگیر
+: .....
×: یا چه مین
_: ببندین شیییب
+: بریییم
۳۰ مین بعد
مدیر: و برنده کسی نیست جززز....گروه یوناااا.....تشویق جایزتون هم یکماه اجاره هست برای خونه ی چینتون به ووک هم یچیزی میدیم حالا
+/_: دهنشون باز مونده
مدیر: حالا کی میاد بریم استخر
همه جز یونا: مننننن
مدیر: نمیایی
_: نه من بمونم بهتره(از زخماش ترسید)
مدیر: ووک تو چی؟
×: منم نه
مدیر: باشه پس فعلا
_: تو چرا نرفتی؟
×: چون تو نرفتی
_: برو آ حوصلت و ندارم
×: چرا نمیفهمی؟! ها
_: چیووو؟!
×: اینکه دوست دارم
_: مث سگ دروغ میگی جوریکه بوش تا اینجا اومد
×: کمتر اینجوری رفتار کن میخوام ای بگی خیلی باحالی
_: همین الان نشونم دادی دوسم نداری
+: یونا...یونااا(داد)

۴ تا لایک و ۲ تا کامنت‌ شرط پارت بعدی
ناشناسمم جدیدا کویر هست