شب دوریاکی چرونییییی
شب دوریاکی چرونییییی
و شب بود و نشسته بودم با اما داشتیم فیلم کمدی میدیدیم و مایکی هم رو مبل خواب بود و سردش بود و پاهاشو تو خودش جمع کرد و میلرزید جای پتو هارو از اما پرسیدم که گفت تو اتاقم یه پتوی زرد مخملی هست اونو بیار براش منم رفتم اتاق اما و پتو رو برداشتم و رومو برگردوندم و رفتم طبقه پایین و پتو رو روی مایکی انداختم و خواستم دستمو از پتو ول کنم که مایکی دستمو کشید و منو تو بغلش جا داد و گفت:
مایکی: دوریاکی دالم مال خودمه بهت نمیدمش نام نام نامم دددوووررییااااککییییییی مممننهههه( خواب میبینه)
اما: ( داره بالشو گاز میگیره) خخخخخخ....ای... خخخخخخخ نائووو... هههههه خخخخخخخخ ایئی دلم
نائومی: دارم خفه میشم اماااا کمکککک( اروم )
اما: نمیشه متاسفانه لقد میزنه فکر کنم دوست داره خیییلییی زیاد حرف تو همیشه تو خونمونه هعی میگه نائومی چان دوریاکی داره ملکه ی منه و دوریاکی منه ووو هزااارر ههززااررر حرف دیگه
مایکی تو خواب لپاش سرخ بود و با حالت یه بچه ی تپل خیلی کککیییوووتییی خوابیده بود و نائومی هم رو شو کرد به مایکی و بغلش کرد
نائومی: اما منم دوسش دارم ولی بهش نگو فعلا باشه؟ ( اروم)
اما: اخه چرااا؟ ( اروم)
نائومی: میخوام ببینم بهم میگه یا نه..... هی هی هی( اروم)
اونشب مایکی با نائومی رو کاناپه خوابشون برد و اما هم ازشون یواشکی طوری هردوتاشون متوجه نشن فیلم گرفت و برای نائومی هم فرستاد و صبح......
هاهاها.....برای پارت بعد ۱۵👍پلیز ووووو بچه ها پارت هنتایی به زودی
و شب بود و نشسته بودم با اما داشتیم فیلم کمدی میدیدیم و مایکی هم رو مبل خواب بود و سردش بود و پاهاشو تو خودش جمع کرد و میلرزید جای پتو هارو از اما پرسیدم که گفت تو اتاقم یه پتوی زرد مخملی هست اونو بیار براش منم رفتم اتاق اما و پتو رو برداشتم و رومو برگردوندم و رفتم طبقه پایین و پتو رو روی مایکی انداختم و خواستم دستمو از پتو ول کنم که مایکی دستمو کشید و منو تو بغلش جا داد و گفت:
مایکی: دوریاکی دالم مال خودمه بهت نمیدمش نام نام نامم دددوووررییااااککییییییی مممننهههه( خواب میبینه)
اما: ( داره بالشو گاز میگیره) خخخخخخ....ای... خخخخخخخ نائووو... هههههه خخخخخخخخ ایئی دلم
نائومی: دارم خفه میشم اماااا کمکککک( اروم )
اما: نمیشه متاسفانه لقد میزنه فکر کنم دوست داره خیییلییی زیاد حرف تو همیشه تو خونمونه هعی میگه نائومی چان دوریاکی داره ملکه ی منه و دوریاکی منه ووو هزااارر ههززااررر حرف دیگه
مایکی تو خواب لپاش سرخ بود و با حالت یه بچه ی تپل خیلی کککیییوووتییی خوابیده بود و نائومی هم رو شو کرد به مایکی و بغلش کرد
نائومی: اما منم دوسش دارم ولی بهش نگو فعلا باشه؟ ( اروم)
اما: اخه چرااا؟ ( اروم)
نائومی: میخوام ببینم بهم میگه یا نه..... هی هی هی( اروم)
اونشب مایکی با نائومی رو کاناپه خوابشون برد و اما هم ازشون یواشکی طوری هردوتاشون متوجه نشن فیلم گرفت و برای نائومی هم فرستاد و صبح......
هاهاها.....برای پارت بعد ۱۵👍پلیز ووووو بچه ها پارت هنتایی به زودی
۸.۶k
۱۰ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.