p26
پس فقط سعی کرد مثل همیشه، درداش رو مخفی کنه و صدای فریاد هاش رو خفه کنه. شاید این همون چیزی بود که باعث میشد زندگی بالاخره بعد از چند سال عذاب آور،یه لبخند نثار لب های بی رمقش کنه... شاید با تجربه ای جدید...شاید با نگه داشتن راز های عمیقش توی قلب دردمند و خسته اش...شاید با شنیده نشدن فریاد هاش...
تهیونگ افکار قدیمی و فرسوده ی گوشه ی ذهنش رو پس زد و فقط با حفظ ظاهر خونسردش، با خنده به جونگکوک گفت:
_اوه راست میگی منم جکی رو دیدم،اوه مای گاد چه اتفاق بدی برات افتاده!
جونگکوک که متوجه شده بود این موضوع برای تهیونگ کاملا چیز طبیعی ایه سعی کرد فقط خودش رو اروم کنه پس با صدای آرومی گفت:
_فقط یه خجالت ساده س...میدونی...سخته برام
تهیونگ سری تکون داد.
_درک میکنم پسر، بهرحال خیلیا با این قضیه مشکل دارن ولی هیچی نمیشه اوکی؟مطمئنم الکس قضیه رو کاملا درک میکنه و منم که اینجام و تاداااا! همونطور که میبینی هیچ چیز خاصی نشده!
_خب ام...شاید...
_قطعا! حالا نظرت چیه دیگه برگردیم خونه مرد جوان؟!
بعد از گفتن این حرف به سمت در بیمارستان راه افتاد و جونگکوک بدون هیچ دنبالش حرکت کرد،به جونگکوک اشاره کرد که صبر کنه تا بره و ماشین رو بیاره ولی جونگکوک مخالفت خودش رو اعلام کرد.
_نیازی نیست انقدر نازمو بکشی مرد! من میتونم راه برم همونطوری که میتونی ببینی پا دارم و سالم هم هستم!
_خب میدونی فقط نگرانت بودم ولی حالا که انقدر اصرار داری منم از خدامه که صد دفعه دور نزنم!
بعد از تموم شدن حرفش،به سمت ماشین راه افتاد و به جونگکوک اشاره زد که در سمت شاگرد رو باز کنه و داخل ماشین بشینه.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
تهیونگ افکار قدیمی و فرسوده ی گوشه ی ذهنش رو پس زد و فقط با حفظ ظاهر خونسردش، با خنده به جونگکوک گفت:
_اوه راست میگی منم جکی رو دیدم،اوه مای گاد چه اتفاق بدی برات افتاده!
جونگکوک که متوجه شده بود این موضوع برای تهیونگ کاملا چیز طبیعی ایه سعی کرد فقط خودش رو اروم کنه پس با صدای آرومی گفت:
_فقط یه خجالت ساده س...میدونی...سخته برام
تهیونگ سری تکون داد.
_درک میکنم پسر، بهرحال خیلیا با این قضیه مشکل دارن ولی هیچی نمیشه اوکی؟مطمئنم الکس قضیه رو کاملا درک میکنه و منم که اینجام و تاداااا! همونطور که میبینی هیچ چیز خاصی نشده!
_خب ام...شاید...
_قطعا! حالا نظرت چیه دیگه برگردیم خونه مرد جوان؟!
بعد از گفتن این حرف به سمت در بیمارستان راه افتاد و جونگکوک بدون هیچ دنبالش حرکت کرد،به جونگکوک اشاره کرد که صبر کنه تا بره و ماشین رو بیاره ولی جونگکوک مخالفت خودش رو اعلام کرد.
_نیازی نیست انقدر نازمو بکشی مرد! من میتونم راه برم همونطوری که میتونی ببینی پا دارم و سالم هم هستم!
_خب میدونی فقط نگرانت بودم ولی حالا که انقدر اصرار داری منم از خدامه که صد دفعه دور نزنم!
بعد از تموم شدن حرفش،به سمت ماشین راه افتاد و به جونگکوک اشاره زد که در سمت شاگرد رو باز کنه و داخل ماشین بشینه.
#BTS#ARMY#Namjoon#Jin#Suga#Jimin#Taehyung#Jungkook#Jhope#Army_forever#BTS_forever#Love_yourself#There_is_no_next_person##I_purple_you#Purple_ocean#The_biggest_boy_band_in_the_world#mood#love#fake#butter#INTJ#INFP#INFJ#ISTP#ISFP#ENFP#ENFJ#ENTJ#ESTJ#ENTP#INTP#KIM#JEON#RM#HOSEOK#K_POP#Tipe#mbti#hot#text#biyfriend#girlfriend#fake_love#fake#taekook
#بیتیاس#کیمتهیونگ#جئونجونگکوک#کیمنامجون#کیمسوکجین#مینیونگی#جانگهوسوک#پارکجیمین#بانی#جیهوپ#ارام#شوگا#جین#ورلدوایدهندسام#کیپاپ#کره#کرهجنوبی#امبیتیای#ارمی#باتر#داینامایت#موسیقی#پاپ#رپ#اپرا#ساکسیفون#فیک#تهکوک#کوکوی#یونمین#نامجین
۳.۱k
۰۶ شهریور ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.