چند پارتی

وقتی قلدر مدرسه عاشقت میشه

سرم و برگردوندم اون مدیرِ مدرسه بود زود از بغلش بیرون اومدم که گفت

مدیر: اینجا چیکار میکنی کلاس شروع شده

+ببخشید الان میرم

مدیر: زود باش برو کلاس دیر میشه

+چشم

به سمت سالن رفتم و وارد شدم شروع به ورزش کردن کردم بعد از ورزش چند تا کلاس دیگه هم داشتیم زنگ آخر بود و داشتم وسایلم رو جمع میکردم خواستم از کلاس بیرون برم یکی هولم داد و درِ کلاس و قفل کرد

-جوجه میخوای بری خونه

+.......

-نترس فقط اومدم یه چیزی بهم بگم

+.......

به سمتم اومد و منو به دیوار چسبوند و سرش و نزدیک صورتم کرد و

- دیگه نزدیک پسرا نمیشی

دستش و روی موهام گذاشت و کشید

-فهمیدی

+ا..ره

سرم و بوسید

-افرین جوجه

+ می..شه ب..رم ..خو..نه

-هوم برو و اینکه یادت نره نزدیک پسرا نمیشی

+با..شه

در و باز کرد از ترس زود از مدرسه خارج شدم و به سمت خونه رفتم

ویو تهیونگ

رفت بیرون منم دنبالش رفتم چون میخواستم بدونم خونه اش کجاست دیدم رفت توی یه خونه و در زد که یه پسره در و باز کرد ا.ت هم رفت داخل خونه این پسره کیه نکنه دوست پسرش هست ..... بهت گفته بودم ا.ت ولی انگار نفهمیدی خودم نشونت میدم به سمت........

ادامه دارد