سگباز
بسم الله الرحمن الرحیم
چند مدتی قبل بود که مشغول کار بودم. خانهٔ روبروی ما، یک خانه وقفی است برای دختران بی سر پرست. گاها افرادی در آنجا حاضر میشوند که والدین آنها حاضراند اما نگهداری از فرزند خود را قبول نمیکنند.
بیل میزدم و هوا شدیداً گرم بود، حدودا ۴۲ درجه و در آفتاب شاید هم بیشتر، یک ماشین لوکس (KlA) آمد. در ذهنم مطالبی بود که شاید خیّر باشد و یا ... .
از ماشین پیاده شدند، یک مرد و دو زن، سگ داشتند و این برای من تعجب برانگیز بود. در را زدند و فردی که وظیفه مراقبت دارد و معمولا مددکار است در را باز کرد؛ احوال پرسی کردند و مانع ورود سگ به خانه شد. همین حین دختر آمد و گفت:«سلام مامانی». جا خوردم! چهرهام بقدری متعجب شده بود که سیگار گوشه لبم خاکستر شد و من فقط نگاه میکردم.
القصه، شوهر آن خانم سگ را برد داخل ماشین و داخل خانه نرفت. کما این که ورود آقایان ممنوع است. اما به این پی بردم که غایت انسانی در تفکر بعضی از افراد از سگ کمتر است. حاضراند ماهانه چند میلیون خرج سگ بکنند، اما خرج فرزند خود را ندهند. حاضرت مدفوع سگ را تمیز کنند، اما دختر خود را نوازش نکنند، حاضر اند سگ را غسل دهند، اما حاضر نیستند که به دختر خود شب بخیر و صبح بخیر بگویند و به او محبت کنند.
تولد را گرفتند و دختر با نهایت خوشحالی به جمع بی سرپرستان بازگشت و مادر سوار بر ماشین لوکس خود، دخترش را رها کرد و رفت!
گرچه احسان به والدین حتی اگر کافر هم باشند واجب است. اما زندگی در کنار کودکان بی سرپرست خوش سیرت، خیلی بهتر از زندگی در کنار مادر احمق است. مادری که سگ را به فررند خود ترجیح میدهد. یتیم خانه، یتیم خانه آنچنان هم بد نیست. حداقل کودک تربیتش مثل مادر خرش نمیشود، حداقل از بی محبتی، محبت را یاد میگیرد و فرزندش را در آغوش میکشد، حداقل حیوان را مقدم به انسان نمیداند.
ریشه این خطا، جاهلیت است، جاهلیتی که انسان را اسیر مدرنیته میکند؛ انسان را اسیر ظواهر مدرنیزاسیون میکند. در کجای این دنیا، چنین پدیده عجیبی وجود دارد؟ حتی مردم غرب این غلطهارا نمیکنند. ما از غرب زدگی که صحبت میکنیم، تصور میشود که غرب را از روی عناد مردود میدانیم. نه!
آثار غربزدگی و تفکر مدرن، همین است. همین که عرض شد، نهایت نهایت نهایت، در حد سگ باشی، یا همپیاله سگ، یا از سگ هم کمتر...
چند مدتی قبل بود که مشغول کار بودم. خانهٔ روبروی ما، یک خانه وقفی است برای دختران بی سر پرست. گاها افرادی در آنجا حاضر میشوند که والدین آنها حاضراند اما نگهداری از فرزند خود را قبول نمیکنند.
بیل میزدم و هوا شدیداً گرم بود، حدودا ۴۲ درجه و در آفتاب شاید هم بیشتر، یک ماشین لوکس (KlA) آمد. در ذهنم مطالبی بود که شاید خیّر باشد و یا ... .
از ماشین پیاده شدند، یک مرد و دو زن، سگ داشتند و این برای من تعجب برانگیز بود. در را زدند و فردی که وظیفه مراقبت دارد و معمولا مددکار است در را باز کرد؛ احوال پرسی کردند و مانع ورود سگ به خانه شد. همین حین دختر آمد و گفت:«سلام مامانی». جا خوردم! چهرهام بقدری متعجب شده بود که سیگار گوشه لبم خاکستر شد و من فقط نگاه میکردم.
القصه، شوهر آن خانم سگ را برد داخل ماشین و داخل خانه نرفت. کما این که ورود آقایان ممنوع است. اما به این پی بردم که غایت انسانی در تفکر بعضی از افراد از سگ کمتر است. حاضراند ماهانه چند میلیون خرج سگ بکنند، اما خرج فرزند خود را ندهند. حاضرت مدفوع سگ را تمیز کنند، اما دختر خود را نوازش نکنند، حاضر اند سگ را غسل دهند، اما حاضر نیستند که به دختر خود شب بخیر و صبح بخیر بگویند و به او محبت کنند.
تولد را گرفتند و دختر با نهایت خوشحالی به جمع بی سرپرستان بازگشت و مادر سوار بر ماشین لوکس خود، دخترش را رها کرد و رفت!
گرچه احسان به والدین حتی اگر کافر هم باشند واجب است. اما زندگی در کنار کودکان بی سرپرست خوش سیرت، خیلی بهتر از زندگی در کنار مادر احمق است. مادری که سگ را به فررند خود ترجیح میدهد. یتیم خانه، یتیم خانه آنچنان هم بد نیست. حداقل کودک تربیتش مثل مادر خرش نمیشود، حداقل از بی محبتی، محبت را یاد میگیرد و فرزندش را در آغوش میکشد، حداقل حیوان را مقدم به انسان نمیداند.
ریشه این خطا، جاهلیت است، جاهلیتی که انسان را اسیر مدرنیته میکند؛ انسان را اسیر ظواهر مدرنیزاسیون میکند. در کجای این دنیا، چنین پدیده عجیبی وجود دارد؟ حتی مردم غرب این غلطهارا نمیکنند. ما از غرب زدگی که صحبت میکنیم، تصور میشود که غرب را از روی عناد مردود میدانیم. نه!
آثار غربزدگی و تفکر مدرن، همین است. همین که عرض شد، نهایت نهایت نهایت، در حد سگ باشی، یا همپیاله سگ، یا از سگ هم کمتر...
۳۰.۳k
۲۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.