مافیای جذاب من
پارت ۷
ا/ت ویو
رفتم داخل بیمارستان
دیدم جک همونجا دم اتاق عمل وایستاده
رفتم سریع پیشش
ا/ت: سلام جیمین.... جیمین چطورن. حالشون خوبه
جک: سلام من خودم هم الان نمیدونم چطورن چون وقتی اومدم تو اتاق عمل بود
شما برای چی اومدین
ا/ت: خبر همه جا پخش شده بخاطر همین اومدم ببینم چطوره
یهو دیدم یه دختره و یه زنه ای زدن هم با گریه زاری اومدن اینجا دخرته محکم زد به من و رفت سمت جک
جیسو: جیمین خوبه؟ کجاست؟ چی شد تصادف کرد؟ تو اتاق عمله؟ نجات پیدا میکنه
جک: خانم آروم باشین تو اتاق عملن
خانم پارک: چیشد تصادف کردن
جک: بخاطر سرعت زیاد بوده دیگه نمیدونم چرا با این سرعت میرفته
جیسو: عشقم زود خوب شو و برگرد پیشم
عشقم؟
این دوست دخترش هست؟
چرا وقتی دوست دختر داشت گفت من به جای دوست دخترش بیام مراسم؟
سوای های زیادی داشتم که میخواستم بپرسم
جیسو: این دختره کیه اینجا وایستاده
جک: رییس شرکت کیم
جیسو: چی
اومد سمتم و یقه لباسم روگرفت و موهام رو محکم کشید
ا/ت: آی.. چته تو چرا موهام رو میکشی
جیسو: همش تقصیر توئه که جیمین الان اونجاست
ا/ت: تقصیر من مگه من چیکار کردم بعد عذاب هایی که از دست اون کشیدم و حالا اومدم اینجا شدم کسی که باعثش شده
جیسو: آره تقضیر توئه اگه اون بمیره همش تقصیر توئه
ا/ت: اصلا هر چی میخوای بگو برام مهم نیست
جک رو صدا زدم باهام بیاد
رفتیم بیرون تا اونا نباشن
ا/ت: جک اونا کی بودن
جک: خاله و دختر خاله جیمین
دختر عمه اش یعنی جیسو از جیمین خوشش میاد ولی جیمین از اون متنفره و به اجبار خالش باهاش نامزد کرده ولی تازه از هم جدا شدن بخاطر همین جیمین از تو خواست بیای باهاش به مراسم
ا/ت: اوهوم پس چرا با من اینجوری رفتار کرد
جک: چون بدش نیاد جیمین رو با دخترای دیگه ببینه
ا/ت: اوم.... فقط میشه اگه اطلاعات بیشتری در مورد تصادف داری بهم بگی
جک: باشه ولی نباید به هیچکس بگی
ا/ت: اوکی
جک:.....
فکر کنم من باعث تصادفم حتما دیروز بخاطر حرفام اعصابش خرد شده و امروز تصادف کرده اون دختره جیسو راست میگفت تقصیر منه
جیمین از اتاق عمل در اومد
گفتن به زودی بهوش میاد ولی تا بهوش نیاد نمیتونین برین تو
از دکتر خواهش کردم برم چون نمیخواستم وقتی بهوش اومد منو ببینه دکتر هم بلخره با کلی التماس قبول کردن ۵ دقیقه فقط خودم برم تو
رفتم توی اتاقش
بد صدمه ای دیده بود همش هم تقصیر منه
گریم گرفت شروع کردم گریه کردن
ا/ت: جیمین خواهش میکنم به هوش بیا خواهش میکنم همش تقصیر منه اگه من اون روز اون حرفا رو نمیزدم و همونجا میموندم این اتفاقات نمیفتاد *گریه
دستش و گرفتم و همینطور گریه میکردم
دیگه باید میرفتم بیرون
از کنارش بلند شدم میخواستم برم با صداش برگشتم سمتش
جیمین: ا/ت...
بهوش اومده بود
ولی نمیخواستم ببینم بخاطر همین سریع رفتم بیرون دکتر رو خبر کردم و به جک گفتم میرم
رفتم خونه چراغ هارو که روشن کردم لونا جلوم ظاهر شد
لونا: کجا بودی
ا/ت: هیچ جا
لونا: رفتی جیمین رو دیدی
ا/ت: رفتم اونجا فقط ببینم چطوره و الان برگشتم اوکی؟ من دیگه میرم
لونا: ا/ت تو جیمین رو دوست داری؟
ا/ت: نه چی میگی *استرس
لونا: دوسش داری
ا/ت: نه
لونا: میگم داری
ا/ت: اصلا هر چی میخوای فکر کن من میرم
رفتم تو اتاقم بدون اینکه لباسام رو عوض کنم گرفتم خوابیدم
....
ادامه توی پارت بعد....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
ا/ت ویو
رفتم داخل بیمارستان
دیدم جک همونجا دم اتاق عمل وایستاده
رفتم سریع پیشش
ا/ت: سلام جیمین.... جیمین چطورن. حالشون خوبه
جک: سلام من خودم هم الان نمیدونم چطورن چون وقتی اومدم تو اتاق عمل بود
شما برای چی اومدین
ا/ت: خبر همه جا پخش شده بخاطر همین اومدم ببینم چطوره
یهو دیدم یه دختره و یه زنه ای زدن هم با گریه زاری اومدن اینجا دخرته محکم زد به من و رفت سمت جک
جیسو: جیمین خوبه؟ کجاست؟ چی شد تصادف کرد؟ تو اتاق عمله؟ نجات پیدا میکنه
جک: خانم آروم باشین تو اتاق عملن
خانم پارک: چیشد تصادف کردن
جک: بخاطر سرعت زیاد بوده دیگه نمیدونم چرا با این سرعت میرفته
جیسو: عشقم زود خوب شو و برگرد پیشم
عشقم؟
این دوست دخترش هست؟
چرا وقتی دوست دختر داشت گفت من به جای دوست دخترش بیام مراسم؟
سوای های زیادی داشتم که میخواستم بپرسم
جیسو: این دختره کیه اینجا وایستاده
جک: رییس شرکت کیم
جیسو: چی
اومد سمتم و یقه لباسم روگرفت و موهام رو محکم کشید
ا/ت: آی.. چته تو چرا موهام رو میکشی
جیسو: همش تقصیر توئه که جیمین الان اونجاست
ا/ت: تقصیر من مگه من چیکار کردم بعد عذاب هایی که از دست اون کشیدم و حالا اومدم اینجا شدم کسی که باعثش شده
جیسو: آره تقضیر توئه اگه اون بمیره همش تقصیر توئه
ا/ت: اصلا هر چی میخوای بگو برام مهم نیست
جک رو صدا زدم باهام بیاد
رفتیم بیرون تا اونا نباشن
ا/ت: جک اونا کی بودن
جک: خاله و دختر خاله جیمین
دختر عمه اش یعنی جیسو از جیمین خوشش میاد ولی جیمین از اون متنفره و به اجبار خالش باهاش نامزد کرده ولی تازه از هم جدا شدن بخاطر همین جیمین از تو خواست بیای باهاش به مراسم
ا/ت: اوهوم پس چرا با من اینجوری رفتار کرد
جک: چون بدش نیاد جیمین رو با دخترای دیگه ببینه
ا/ت: اوم.... فقط میشه اگه اطلاعات بیشتری در مورد تصادف داری بهم بگی
جک: باشه ولی نباید به هیچکس بگی
ا/ت: اوکی
جک:.....
فکر کنم من باعث تصادفم حتما دیروز بخاطر حرفام اعصابش خرد شده و امروز تصادف کرده اون دختره جیسو راست میگفت تقصیر منه
جیمین از اتاق عمل در اومد
گفتن به زودی بهوش میاد ولی تا بهوش نیاد نمیتونین برین تو
از دکتر خواهش کردم برم چون نمیخواستم وقتی بهوش اومد منو ببینه دکتر هم بلخره با کلی التماس قبول کردن ۵ دقیقه فقط خودم برم تو
رفتم توی اتاقش
بد صدمه ای دیده بود همش هم تقصیر منه
گریم گرفت شروع کردم گریه کردن
ا/ت: جیمین خواهش میکنم به هوش بیا خواهش میکنم همش تقصیر منه اگه من اون روز اون حرفا رو نمیزدم و همونجا میموندم این اتفاقات نمیفتاد *گریه
دستش و گرفتم و همینطور گریه میکردم
دیگه باید میرفتم بیرون
از کنارش بلند شدم میخواستم برم با صداش برگشتم سمتش
جیمین: ا/ت...
بهوش اومده بود
ولی نمیخواستم ببینم بخاطر همین سریع رفتم بیرون دکتر رو خبر کردم و به جک گفتم میرم
رفتم خونه چراغ هارو که روشن کردم لونا جلوم ظاهر شد
لونا: کجا بودی
ا/ت: هیچ جا
لونا: رفتی جیمین رو دیدی
ا/ت: رفتم اونجا فقط ببینم چطوره و الان برگشتم اوکی؟ من دیگه میرم
لونا: ا/ت تو جیمین رو دوست داری؟
ا/ت: نه چی میگی *استرس
لونا: دوسش داری
ا/ت: نه
لونا: میگم داری
ا/ت: اصلا هر چی میخوای فکر کن من میرم
رفتم تو اتاقم بدون اینکه لباسام رو عوض کنم گرفتم خوابیدم
....
ادامه توی پارت بعد....
::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::::
۷.۹k
۱۰ مرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.