پارت ۲۲ : حاکمان جهنم
ا.ت : نرید آخه من بدون هیونگام چیکارکنم
شوگا با خستگی و دستمال به سر اومد بیرون و تا دید ا.ت داره گریه میکنه با عجله گفت : هی پیشی چته چرا داری گریه میکنی
ا.ت از بغل جین اومد بیرون
ا.ت : چرا میخواید برید من بدون شما میمیرم شوگا اومد سمت ا.ت و از پاهاش گرفت و آویزونش کرد
و با خنده گفت : کی گفته ما العان میریم پیشی
شوگا با خستگی و دستمال به سر اومد بیرون و تا دید ا.ت داره گریه میکنه با عجله گفت : هی پیشی چته چرا داری گریه میکنی
ا.ت از بغل جین اومد بیرون
ا.ت : چرا میخواید برید من بدون شما میمیرم شوگا اومد سمت ا.ت و از پاهاش گرفت و آویزونش کرد
و با خنده گفت : کی گفته ما العان میریم پیشی
۴.۰k
۲۰ خرداد ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.