گردنمو میمکید با انگشتاش بهشتمو مالش میداد داشتم یه جورای
گردنمو میمکید با انگشتاش بهشتمو مالش میداد داشتم یه جورایی لذت میبردم اما نباید میزاشتم دنیای دخترونمو ازم بگیره من فقط همینو داشتم اکه از دستش میدادم دیگه وجود نداشتم
با مشتای کوچیکم به پشتت میزدم شونشو میگرفتم و به عقب هلش میدادم اما دریغ از یکم تکون خوردن
_محمد جون هرکی که دوست داری ولم کن محمدددددد ولم کنننننننننن
محمد:خفه جنده بزار لذتم.....
دیگه چیزی نشنیدم و سیاهی
.........
دو ساعتی بود که بهوش اومدم اما روی تخت لخت لخت بودم یعنی تموم شد داشتم عین ابر بهار گریه میکردم ازش متنفرم از جنس مذکر بیزارم همشون یه مشت لاشین
محمد:نگین برگرد
با صداش ترسیدم و بدنم شروع کرد به لرزیدن به صدای نکرش گوش ندادم و بیشتر تو خودم جمع شدم و اشکام بیشتر شد وقتی دید هیچکاری نمیکنم با دستاش به زور برمگردوند و بهم خیره شد
محمد:خوبی فدات شم درد داری
هه فدات شم وایی یه ادم چقد میتونه پست و دورو باشه داره میگه خوبی دیگه نتونستم طاقت ییارم و تو صورتش با جیغ و صدای بلند داد زدم
_خوبم بنظرت خوبم ازت متنفرم محمد ازتتتتت متنفرررررمممم محمد یه دنیای دخترونه داشتم اونم ازم گرفتی چقد میتونی پست و رذل باشی چقد میتونی دروغگو و دورو باشی تو میدونستی چقد داغونم اینکارو باهام کردی
محمد:نگین متاسفم پای گهی ک خوردم وایمیستم به همون خدای بالا سر لاشی و بیناموسم اگه زیرش بزنم
با نفرت بهش نگاه کردم و یهو زدم زیر خنده که با ترس نگاهم کرد
_اره پاش بمون واسه تو که راحته تو پسری محمد اما من چی هاااااننن من چی، الا داداشم بیاد چی بگم بگم خریت کردم و دوست پسرم بهم تجاوز کرده خودت مردیییی هه مرد حیفه رو تو بزارم اما ناموس که داری، میدونی غرور یه مرد بشکنه خیلی سخته خ.....
صدای زنگ اومد و حرفمو قطع کرد دوباره زدم زیر گریه و رفتم زیر پتو هق هقام اوج گرفت و سکوت اتاق و میشکست محمد از روی تخت بلند حدس زدم داره لباس عوض میکنه بعد چند ثانیه صدای بستن در اتاق اومد و بعدشم صدای هوار داداشم زندگیم همه کسم اومد
امیر:مرتیکه ننه جنده خواهرم کجاست،نگین بیا دیگه ببین داداشی اومد نگین
بیشتر تو خودم جمع شدم و دستمو جلوی دهنم گرفتم و به حال زارم گریه کردم و اروم اسمشو زمزمه کردم
_داداشی ، داداشی
بوم
در اتاق باز شد و امیر با چشمای به خون نشسته وارد اتاق شد تا منو لخت روی تخت دید نگران به سمتم اومد پتورو بیشتر رو بدنم کشیدم و چنگ زدم
امیر:نگین خوبی چرا لختی نگین ببین منو ببینم
نمیتونستم تو چشمای سیاهش نگاه کنم خجالت میکشیدم خب بایدم بکشم کدوم دختری خیلی زود به دوست پسرش اعتماد میکنه با دادی که سرم زد تیک عصبی دوباره شروع شد و بدنم به لرزه در اومد
ادامه دارد......
با مشتای کوچیکم به پشتت میزدم شونشو میگرفتم و به عقب هلش میدادم اما دریغ از یکم تکون خوردن
_محمد جون هرکی که دوست داری ولم کن محمدددددد ولم کنننننننننن
محمد:خفه جنده بزار لذتم.....
دیگه چیزی نشنیدم و سیاهی
.........
دو ساعتی بود که بهوش اومدم اما روی تخت لخت لخت بودم یعنی تموم شد داشتم عین ابر بهار گریه میکردم ازش متنفرم از جنس مذکر بیزارم همشون یه مشت لاشین
محمد:نگین برگرد
با صداش ترسیدم و بدنم شروع کرد به لرزیدن به صدای نکرش گوش ندادم و بیشتر تو خودم جمع شدم و اشکام بیشتر شد وقتی دید هیچکاری نمیکنم با دستاش به زور برمگردوند و بهم خیره شد
محمد:خوبی فدات شم درد داری
هه فدات شم وایی یه ادم چقد میتونه پست و دورو باشه داره میگه خوبی دیگه نتونستم طاقت ییارم و تو صورتش با جیغ و صدای بلند داد زدم
_خوبم بنظرت خوبم ازت متنفرم محمد ازتتتتت متنفرررررمممم محمد یه دنیای دخترونه داشتم اونم ازم گرفتی چقد میتونی پست و رذل باشی چقد میتونی دروغگو و دورو باشی تو میدونستی چقد داغونم اینکارو باهام کردی
محمد:نگین متاسفم پای گهی ک خوردم وایمیستم به همون خدای بالا سر لاشی و بیناموسم اگه زیرش بزنم
با نفرت بهش نگاه کردم و یهو زدم زیر خنده که با ترس نگاهم کرد
_اره پاش بمون واسه تو که راحته تو پسری محمد اما من چی هاااااننن من چی، الا داداشم بیاد چی بگم بگم خریت کردم و دوست پسرم بهم تجاوز کرده خودت مردیییی هه مرد حیفه رو تو بزارم اما ناموس که داری، میدونی غرور یه مرد بشکنه خیلی سخته خ.....
صدای زنگ اومد و حرفمو قطع کرد دوباره زدم زیر گریه و رفتم زیر پتو هق هقام اوج گرفت و سکوت اتاق و میشکست محمد از روی تخت بلند حدس زدم داره لباس عوض میکنه بعد چند ثانیه صدای بستن در اتاق اومد و بعدشم صدای هوار داداشم زندگیم همه کسم اومد
امیر:مرتیکه ننه جنده خواهرم کجاست،نگین بیا دیگه ببین داداشی اومد نگین
بیشتر تو خودم جمع شدم و دستمو جلوی دهنم گرفتم و به حال زارم گریه کردم و اروم اسمشو زمزمه کردم
_داداشی ، داداشی
بوم
در اتاق باز شد و امیر با چشمای به خون نشسته وارد اتاق شد تا منو لخت روی تخت دید نگران به سمتم اومد پتورو بیشتر رو بدنم کشیدم و چنگ زدم
امیر:نگین خوبی چرا لختی نگین ببین منو ببینم
نمیتونستم تو چشمای سیاهش نگاه کنم خجالت میکشیدم خب بایدم بکشم کدوم دختری خیلی زود به دوست پسرش اعتماد میکنه با دادی که سرم زد تیک عصبی دوباره شروع شد و بدنم به لرزه در اومد
ادامه دارد......
۵.۸k
۲۶ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.