"سناریو"

(درخواستی)
"وقتی بهشون خیانت میکنی"
نامجون:*هیچی بهت نمیگه آروم میره تو اتاق و اشک میریزه*
جین:از خونه‌ی من گمشو بیرون!
ا.ت:هیق...جین من‌‌‌...
جین:هیشششش هیچی نگو و برگرد پیش همونی که دیشب تو تختش بودی!
شوگا:*از خونه میره و دیگه هیچوقت نمیبینیش:)*
جیهوپ:چرا اینکارو کردی ا.ت؟...فقط بگو چرا؟دقیقا چی برات کم گذاشتم لعنتی؟از جلو چشمام دور شو! بدون هیچ حرفی با پای خودت ازم دور شو!
جیمین:*خیلی عصبی میشه و همه چیزای دور و برتون رو خورد خاکشیر میکنه*حیف اون همه عشقی که نسارت کردم...!
تهیونگ:*با چشماش که ازش نفرت میباره و لبخندی که ترسناکه نگات میکنه*خب خب خب...خانم ا.ت...که به من خیانت میکنی؟خجالت نکش...از دیشب برام بگو...چطور بود؟دوسش داشتی؟به هرحال...هرکی دنبال لیاقتش میره شما هم بفرما!
جونگ کوک:*با بغضی که توی چشماشه نگات میکنه و لبخند میزنه*خب خانم جئون ا...ببخشید...شما دیگه جئون ا.ت نخواهید بود...امیدوارم باهاش خوشبخت شید..!
ادمین:بچه ها دیده بودم تو خیلی از فیکا مینویسن که میاد تنبیهت میکنه و میگه شب بهت نشون میدم و ازین حرفا...ولی این چیزی نیست که به همین راحتی حل بشه...خیانت خیلی چیز ترسناکیه و طرف مقابل یه همچین ریاکتی داره:)
پیام ناشناس:
https://harfeto.timefriend.net/16686896605464
جواب پیام ناشناس:
@pyamenashenas