من:تو و رضا کلا سلام کردن بلد نیستین نه؟
من:تو و رضا کلا سلام کردن بلد نیستین نه؟
ارسلان:چرا بلدیم ولی به کسایی سلام میکنیم که واسمون مهمن
من:ارسلان
ارسلان:هوم؟
+میدونستی خیلی گاوی؟
_ن،،مرسی که بهم گفدی
+آشغال،،کثافت،،بیشور......
_بسه بسه نفس بکشششش
+عیششششش
_میگم پانی
+.....
_پانی
+.....
_پانیذذذذ
+.....
_اَه پانیذ قهر نکن دیگه
+.....
_میدونصتی چقد دوصت دارممم؟نگاااا چقد برام مهمییییی
+.....
_خو چیکار کنم الان قهر نباشی بابا یه چی گفدم دیگهههه شوخی بودددد
+باشه بابا خودتو نکش چون خیلی اصرار میکنی دوصم داری میبخشم ولی بعدا باید جبران کنی
_حالا جو نگیرد به عنوان یه خواهر دوست دارم
+بعله در جریان هستیم که قلبتون جای دیگه ای گیره
_عی خدااا من چرا انقد ضایه امممم
+چون گاویییییی
_مچکرم
+قابل نداش،،،الانم ماشینو روشن کن دیگه دوساعته واستادی اینجا
_اوکی
و راه افتادیم به سوی نمیدونم کجا
من:میگم ارسلان کجا داری میری الان
ارسلان:داریم میریم دنبال نیکا
من:بعدش کجا میریم؟
ارسلان:دنبال ممد و متین
من:و بعدش
ارسلان:دنبال دیانا
من:اوووووووو
ارسلان:اوهوم
من:ولی من که شنیده بودم شما دوتا با هم قهرین
ارسلان:ینی واقعا شما دخترا دو دقه نمیتونین یه چیزو تو دلتون نگه دارین و نگین به کسی؟
من:دختری که یه رازو به دوستای صمیمیش نگه دختر نیس،،،این جز ویژگی های ما دختراس
ارسلان:بعله قهریم ینی من که قهر نیسم اون قهره الانم شما قراره که بری بهش بگی بیاد پایین
من:از اونجایی که خیلی مهربونم درخواستتو می پذیرم
ارسلان:مگه بهت پیشنهاد رقص دادن؟
من:غلط کرده کسی به من پیشنهاد رقص بده دیگه هم درباره ی چنین موضاعات مبتذلی با من حرف نزن
ارسلان:صحیح
دیگه هیچی نگفتیم تا اینکه رسیدیم به خونه نیکا
رسیدیم به خونه نیکا که دیدم ممد و متین و نیکا پشت در واستادن
من:عهههه چرا ممد و متین اینجانننن
ارسلان:چونکه دیشب اینجا بودننننننن
من:جاننننننننننننننننن
ارسلان:بعدا برات میگم الان اومدن...راسی ممد از هیچی خبر نداره هااااا به متین هم گفتیم که چیزی نگه بهش الان ممد فک میکنه ما داریم میبریمش خونه
ممد و متین سوار ماشین شدن و منم از تو اینه دیدم نیکا رفت سمت صندوق عقب و چمدونارو گذاشت توش بعدم اومد سوار شد اون سه نفر عقب بودن منم که جلو نشسته بودم
من:سلاممممم بر بزرگان اکیپ سلاطیننننن
ممد:علیک
متین:سلاممممممم بر دختر پیر اکیپپپپپپپ
من:ای الهی که لال بشه اونیکه این دختر پیرو به شما ها یاد داد
متین:ممد یاد داد
من: اوه به چوخ رفدم..نیکا تو چطوری
نیکا:به لطف یه بنده خدا هایی اصلا خوب نیسم....
اینو داشته باشین فعلا یکم چیز میز دیگه فعالیت کنم🤧😂🖤
ارسلان:چرا بلدیم ولی به کسایی سلام میکنیم که واسمون مهمن
من:ارسلان
ارسلان:هوم؟
+میدونستی خیلی گاوی؟
_ن،،مرسی که بهم گفدی
+آشغال،،کثافت،،بیشور......
_بسه بسه نفس بکشششش
+عیششششش
_میگم پانی
+.....
_پانی
+.....
_پانیذذذذ
+.....
_اَه پانیذ قهر نکن دیگه
+.....
_میدونصتی چقد دوصت دارممم؟نگاااا چقد برام مهمییییی
+.....
_خو چیکار کنم الان قهر نباشی بابا یه چی گفدم دیگهههه شوخی بودددد
+باشه بابا خودتو نکش چون خیلی اصرار میکنی دوصم داری میبخشم ولی بعدا باید جبران کنی
_حالا جو نگیرد به عنوان یه خواهر دوست دارم
+بعله در جریان هستیم که قلبتون جای دیگه ای گیره
_عی خدااا من چرا انقد ضایه امممم
+چون گاویییییی
_مچکرم
+قابل نداش،،،الانم ماشینو روشن کن دیگه دوساعته واستادی اینجا
_اوکی
و راه افتادیم به سوی نمیدونم کجا
من:میگم ارسلان کجا داری میری الان
ارسلان:داریم میریم دنبال نیکا
من:بعدش کجا میریم؟
ارسلان:دنبال ممد و متین
من:و بعدش
ارسلان:دنبال دیانا
من:اوووووووو
ارسلان:اوهوم
من:ولی من که شنیده بودم شما دوتا با هم قهرین
ارسلان:ینی واقعا شما دخترا دو دقه نمیتونین یه چیزو تو دلتون نگه دارین و نگین به کسی؟
من:دختری که یه رازو به دوستای صمیمیش نگه دختر نیس،،،این جز ویژگی های ما دختراس
ارسلان:بعله قهریم ینی من که قهر نیسم اون قهره الانم شما قراره که بری بهش بگی بیاد پایین
من:از اونجایی که خیلی مهربونم درخواستتو می پذیرم
ارسلان:مگه بهت پیشنهاد رقص دادن؟
من:غلط کرده کسی به من پیشنهاد رقص بده دیگه هم درباره ی چنین موضاعات مبتذلی با من حرف نزن
ارسلان:صحیح
دیگه هیچی نگفتیم تا اینکه رسیدیم به خونه نیکا
رسیدیم به خونه نیکا که دیدم ممد و متین و نیکا پشت در واستادن
من:عهههه چرا ممد و متین اینجانننن
ارسلان:چونکه دیشب اینجا بودننننننن
من:جاننننننننننننننننن
ارسلان:بعدا برات میگم الان اومدن...راسی ممد از هیچی خبر نداره هااااا به متین هم گفتیم که چیزی نگه بهش الان ممد فک میکنه ما داریم میبریمش خونه
ممد و متین سوار ماشین شدن و منم از تو اینه دیدم نیکا رفت سمت صندوق عقب و چمدونارو گذاشت توش بعدم اومد سوار شد اون سه نفر عقب بودن منم که جلو نشسته بودم
من:سلاممممم بر بزرگان اکیپ سلاطیننننن
ممد:علیک
متین:سلاممممممم بر دختر پیر اکیپپپپپپپ
من:ای الهی که لال بشه اونیکه این دختر پیرو به شما ها یاد داد
متین:ممد یاد داد
من: اوه به چوخ رفدم..نیکا تو چطوری
نیکا:به لطف یه بنده خدا هایی اصلا خوب نیسم....
اینو داشته باشین فعلا یکم چیز میز دیگه فعالیت کنم🤧😂🖤
۷.۰k
۱۷ اسفند ۱۴۰۰
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.