سناریو درخواستی
(وقتی اعضا سردشونه و براشون لباس میاری)
....
جین: وای دستت درد نکنه.... کم مونده بود صورت جذابم خراب شه
ات: خواهش میکنم😒
جین: قیافه نگیرااا وگرنه یدونه کله هندسامی مهمونت میکنم
ات: گگگ
....
یونگی: ( خوابیده)
ات: اوخ خوداااا پیشی کوشولو نگاه
یونگی: من پیشی نیستم حالا پتو بنداز روم
ات: عه بیداری؟ پتو نیاوردم لباس گرم اوردم
یونگی: خب بده بپوشم
( لباسو گرفت و گفت)
یونگی: نمیخوای بری بیرون؟
ات: هااا چرا چرا
....
نامجون: چرا از اینا اوردی اینا میخارونه بدنو
ات: شرمنده دیگه همینو پیدا کردم
نامجون: اصلا با کتابام خودمو گرم میکنم
ات: 😐😐
....
جیهوپ: مرسی سانشاینم
ات: خواهش میکنم
جیهوپ: خودتم بیا بغلممم
ات: ( رفت بغل جیهوپ و دوتایی همو بغل کردن و خوابیدن)
....
جیمین: بیبی من این چیزا گرمم نمیکنه
ات: پس چی گرمت میکنه؟
جیمین: اومم خودت میدونی ( خنده شیطانی)
ات: کثافت منحرفففف گمشوووو ( لباسو پرت کرد و رفت)
جیمین: نه نروو نیازت دارممم ( با این قیافه😩)
....
تهیونگ: بدو دیگه پس کجایی من و بچه یخ کردیم
ات: خب بابا بیا
( لباسو داد و تهیونگ اونو پوشید و یونتان بغل کرد)
ات: پس من چییی منم میخوام بیام بغلت
تهیونگ: جا نیست بزار حالا بچم راحت بخوابه
ات: خیلی بیشعورییییی (😫😭)
....
ات: بیا بگیر
جونگ کوک: شیرموزامم اوردی؟
ات: خیر
جونگ کوک: برو بیارررر
ات: مگه نوکرتمممم ( رفت تو اتاق)
جونگ کوک: باشه دارم برات ات خانومممم بزار فقط بیام اتاققققق
....
جین: وای دستت درد نکنه.... کم مونده بود صورت جذابم خراب شه
ات: خواهش میکنم😒
جین: قیافه نگیرااا وگرنه یدونه کله هندسامی مهمونت میکنم
ات: گگگ
....
یونگی: ( خوابیده)
ات: اوخ خوداااا پیشی کوشولو نگاه
یونگی: من پیشی نیستم حالا پتو بنداز روم
ات: عه بیداری؟ پتو نیاوردم لباس گرم اوردم
یونگی: خب بده بپوشم
( لباسو گرفت و گفت)
یونگی: نمیخوای بری بیرون؟
ات: هااا چرا چرا
....
نامجون: چرا از اینا اوردی اینا میخارونه بدنو
ات: شرمنده دیگه همینو پیدا کردم
نامجون: اصلا با کتابام خودمو گرم میکنم
ات: 😐😐
....
جیهوپ: مرسی سانشاینم
ات: خواهش میکنم
جیهوپ: خودتم بیا بغلممم
ات: ( رفت بغل جیهوپ و دوتایی همو بغل کردن و خوابیدن)
....
جیمین: بیبی من این چیزا گرمم نمیکنه
ات: پس چی گرمت میکنه؟
جیمین: اومم خودت میدونی ( خنده شیطانی)
ات: کثافت منحرفففف گمشوووو ( لباسو پرت کرد و رفت)
جیمین: نه نروو نیازت دارممم ( با این قیافه😩)
....
تهیونگ: بدو دیگه پس کجایی من و بچه یخ کردیم
ات: خب بابا بیا
( لباسو داد و تهیونگ اونو پوشید و یونتان بغل کرد)
ات: پس من چییی منم میخوام بیام بغلت
تهیونگ: جا نیست بزار حالا بچم راحت بخوابه
ات: خیلی بیشعورییییی (😫😭)
....
ات: بیا بگیر
جونگ کوک: شیرموزامم اوردی؟
ات: خیر
جونگ کوک: برو بیارررر
ات: مگه نوکرتمممم ( رفت تو اتاق)
جونگ کوک: باشه دارم برات ات خانومممم بزار فقط بیام اتاققققق
۸.۸k
۰۱ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.