دخترک مغرور🧬♥️
دخترک مغرور🧬♥️
پارت ۸۱
arslwn
با سنگینی دستم بیدار شدم دیدم دیانا بغلمه
انکار داشتم خواب میدیدم
ارسلان : دیانا دیانا
دیانا: جانم خوبی چیشده
ارسلان : هیچی من خوبم
تو اینجا چیکار میکنی
دیانا : اومدم ببینمت
ارسلان : اومدی یه دیوونه رو ببینی
دیانا : ارسلان تو دیوونه نیسی
ارسلان : اگه نیسم چرا منو آوردن اینجا
دیانا : ارسلان واسع خودته یه چند روز اینجا باش خوب میشی دوباره میای خونه
ارسلان : تو هم مث بقیه ای همتون مث همید
برو بیرون
دیانا : ارسلان
ارسلان : برو بیرونننن(با داد)
دیانا: باشه باشه
ارسلان: همیشه تنها بودم
الان تنها راه اینه یکاری کنم که از اینجا فرار کنم یا بزارم خوب شم بعد از اینجا برم
diyana
محراب : چیشد چرا داد میزد
دیانا: بریم
امیر : کجا
دیانا : خونه
فعلا حالش خوب نی
محراب : باشه بریم
دیانا : رفتیم خونه گوشیمو برداشتم که یهو....
ادامه دارد....
پارت ۸۱
arslwn
با سنگینی دستم بیدار شدم دیدم دیانا بغلمه
انکار داشتم خواب میدیدم
ارسلان : دیانا دیانا
دیانا: جانم خوبی چیشده
ارسلان : هیچی من خوبم
تو اینجا چیکار میکنی
دیانا : اومدم ببینمت
ارسلان : اومدی یه دیوونه رو ببینی
دیانا : ارسلان تو دیوونه نیسی
ارسلان : اگه نیسم چرا منو آوردن اینجا
دیانا : ارسلان واسع خودته یه چند روز اینجا باش خوب میشی دوباره میای خونه
ارسلان : تو هم مث بقیه ای همتون مث همید
برو بیرون
دیانا : ارسلان
ارسلان : برو بیرونننن(با داد)
دیانا: باشه باشه
ارسلان: همیشه تنها بودم
الان تنها راه اینه یکاری کنم که از اینجا فرار کنم یا بزارم خوب شم بعد از اینجا برم
diyana
محراب : چیشد چرا داد میزد
دیانا: بریم
امیر : کجا
دیانا : خونه
فعلا حالش خوب نی
محراب : باشه بریم
دیانا : رفتیم خونه گوشیمو برداشتم که یهو....
ادامه دارد....
۳۴۵
۲۹ آذر ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.