رمان وقتی بهت خیانت میکنه
#رمان وقتی بهت خیانت میکنه
#PART_3
_:ک یدفعه ضربان قلب ا.ت داشت کم میزد نفسش هم نمی تونست راحت بکشه اونو بلند کردم و بردمش تو ماشين
مونا:وایسا منم میام
_:نیازی نیست خودم میبرمش
مونا:گفتم منم میام
_:باشه زود باش
ویو جونکوک
ا.ت رو گزاشتم توی ماشین مونا هم باهامون اومد سریع ا.ت رو رسوندم بیمارستان
-دکترر دکتر کجاس
دکتر:چیشده
-ضربان قلبش کم میزنه نفسش هم ب راحتی نمیتونه بکشه
دکتر :باید ببریمش اتاق عمل زود اتاق عمل آماده کنید
اونو ب اتاق عمل بردن میخواستم ب دکتر بگم ک چرا بردینش اتاق عمل ک یدفعه مونا دستمو گرفت و گفت
مونا:بزار ببرتش
_:میدونم ک باید ببرتش اتاق عمل ولی چرا
مونا:ببخشید ولی من دکتر نیستم تا بدونم
_:هوفففف
بعد از ۵ ساعت ا.ت از اتاق عمل در آوردن میخواستم حال ا.ت از دکتر بپرسم
(بچه ها دکتر جیهوپ هست)
دکتر:لطفا ببخشید نمیتونم بگم وقت ندارم
_مونا ببخشید ولی مجبورم مراقبش باشم چون اون زنمه
مونا:باش توهم حق داری خب اون زنته باید مراقبش باشی
ویو ا.ت
یکم حالم بد بود
بیدار شدم دیدم تو بیمارستانم ک دکتر امد
دکتر:خانم جئون حالتون خوبه
+:بله آقای دکتر
دکتر:این خیلی خوبه من برم ب همسرتون بگم ک حالتون خوبه
+:چی همسرم دیگه کیه؟
دکتر:همسرتون نمی شانسین
+:ن حالا ک من اونو نمی شناسم بهش بگین ک من مردم
دکتر:ولی چرا
+:لطفا بگین من مردم
دکتر:نمیتونم همچین چیزی بگم ببخشید
+لطفا بعدا بهتون میگم چرا
دکتر:من دیگه برم شما هم استراحت کنید
داشتم میرفتم بیرون ک یهو .....
خماری ای خماری
شرط ها :
۱۵لایک
۲فالور
۱۰کامنت
#PART_3
_:ک یدفعه ضربان قلب ا.ت داشت کم میزد نفسش هم نمی تونست راحت بکشه اونو بلند کردم و بردمش تو ماشين
مونا:وایسا منم میام
_:نیازی نیست خودم میبرمش
مونا:گفتم منم میام
_:باشه زود باش
ویو جونکوک
ا.ت رو گزاشتم توی ماشین مونا هم باهامون اومد سریع ا.ت رو رسوندم بیمارستان
-دکترر دکتر کجاس
دکتر:چیشده
-ضربان قلبش کم میزنه نفسش هم ب راحتی نمیتونه بکشه
دکتر :باید ببریمش اتاق عمل زود اتاق عمل آماده کنید
اونو ب اتاق عمل بردن میخواستم ب دکتر بگم ک چرا بردینش اتاق عمل ک یدفعه مونا دستمو گرفت و گفت
مونا:بزار ببرتش
_:میدونم ک باید ببرتش اتاق عمل ولی چرا
مونا:ببخشید ولی من دکتر نیستم تا بدونم
_:هوفففف
بعد از ۵ ساعت ا.ت از اتاق عمل در آوردن میخواستم حال ا.ت از دکتر بپرسم
(بچه ها دکتر جیهوپ هست)
دکتر:لطفا ببخشید نمیتونم بگم وقت ندارم
_مونا ببخشید ولی مجبورم مراقبش باشم چون اون زنمه
مونا:باش توهم حق داری خب اون زنته باید مراقبش باشی
ویو ا.ت
یکم حالم بد بود
بیدار شدم دیدم تو بیمارستانم ک دکتر امد
دکتر:خانم جئون حالتون خوبه
+:بله آقای دکتر
دکتر:این خیلی خوبه من برم ب همسرتون بگم ک حالتون خوبه
+:چی همسرم دیگه کیه؟
دکتر:همسرتون نمی شانسین
+:ن حالا ک من اونو نمی شناسم بهش بگین ک من مردم
دکتر:ولی چرا
+:لطفا بگین من مردم
دکتر:نمیتونم همچین چیزی بگم ببخشید
+لطفا بعدا بهتون میگم چرا
دکتر:من دیگه برم شما هم استراحت کنید
داشتم میرفتم بیرون ک یهو .....
خماری ای خماری
شرط ها :
۱۵لایک
۲فالور
۱۰کامنت
۲.۶k
۱۳ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۰)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.