🖤💜پارت پنجم 🖤💜
ات ویو
بعد از چند ساعت مهمون ها اومدن و من رفتم تو یکی از اتاق ها که یادم رفت یه وسیله ای رو تو آشپزخونه جا گذاشتم ارباب گفته بود که از اتاق بیرون نیام ولی من حرفش رو نادیده گرفتم و اومدم از اتاق بیرون
جونگ کوک: ات چیکار میکنی؟
ات: امم ارباب یا وسیله ای رو میخوام بردارم
(نکته: بچها اون مهمون ها شوگا ،جیمین، نامجون هستن)
جیمین :جونگ کوک اون دختره چه خوشگله
جونگ کوک: جیمین آروم باش
جیمین: کار خودمه
که دیدم یکی از مهمون ها داره به سمت من میاد
جیمین :سلام اسم من جیمینه
ات :سلام اسم من اته
جیمین :خوشبختم( دستش رو به سمت دست ات برد)
میخواستم بهش دست بدم که دیدیم ارباب داره با اعصبانت نگام میکنه برای همین منصرف شدم
ات: امم ببخشید من دیگه باید برم خونه
جیمین: خو یکم دیگه میموندین
ات: نه ممنونم
رفتم لباسم رو عوض کردم (اسلاید دوم )
داشتم میرفتم که ارباب گفت: ات با این لباس ها میخوای بری؟
ات: آره
جونگ کوک: این خیلی بازه یه تیکه پارچه ست
ات: اشکالی نداره
جونگ کوک: چی رو اشکالی نداره همه جات معلومه وایسا برات لباس بیارم
جونگ کوک رفت یه لباس برام آورد( اسلاید سوم ) لباس رو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم
🥰این داستان ادامه دارد🥰
یوهووووووو امتحانم رو خوب دادممممممممممممم😍😍😍😍😍😍😍❤❤❤
بعد از چند ساعت مهمون ها اومدن و من رفتم تو یکی از اتاق ها که یادم رفت یه وسیله ای رو تو آشپزخونه جا گذاشتم ارباب گفته بود که از اتاق بیرون نیام ولی من حرفش رو نادیده گرفتم و اومدم از اتاق بیرون
جونگ کوک: ات چیکار میکنی؟
ات: امم ارباب یا وسیله ای رو میخوام بردارم
(نکته: بچها اون مهمون ها شوگا ،جیمین، نامجون هستن)
جیمین :جونگ کوک اون دختره چه خوشگله
جونگ کوک: جیمین آروم باش
جیمین: کار خودمه
که دیدم یکی از مهمون ها داره به سمت من میاد
جیمین :سلام اسم من جیمینه
ات :سلام اسم من اته
جیمین :خوشبختم( دستش رو به سمت دست ات برد)
میخواستم بهش دست بدم که دیدیم ارباب داره با اعصبانت نگام میکنه برای همین منصرف شدم
ات: امم ببخشید من دیگه باید برم خونه
جیمین: خو یکم دیگه میموندین
ات: نه ممنونم
رفتم لباسم رو عوض کردم (اسلاید دوم )
داشتم میرفتم که ارباب گفت: ات با این لباس ها میخوای بری؟
ات: آره
جونگ کوک: این خیلی بازه یه تیکه پارچه ست
ات: اشکالی نداره
جونگ کوک: چی رو اشکالی نداره همه جات معلومه وایسا برات لباس بیارم
جونگ کوک رفت یه لباس برام آورد( اسلاید سوم ) لباس رو پوشیدم و به سمت خونه حرکت کردم
🥰این داستان ادامه دارد🥰
یوهووووووو امتحانم رو خوب دادممممممممممممم😍😍😍😍😍😍😍❤❤❤
۱۳.۵k
۱۰ تیر ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۸)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.