《کی عاشقت شدم》💜

پارت هجدهم


سوهو: آها ا.ت عمو میگفت که زنعمو یه دفتر چه قائم کرده تو خونه قبلی تون یادت میاد کجاست


ا.ت: ی چیزایی یادم میاد

ته: پس بریم اونجا

کوک به راننده گفت که بره به اون آدرسی ک ا.ت گفت وقتی رسیدن به کوچ شون ا.ت به همراه پسرا پیاده شدن
ا.ت یه نگاه به کل کوچه انداخت و یاد بچگیش افتاد و اون روزای خوب

ا.ت: خوب بیاید بریم وارد کوچه ا.ت اینا و یه پیر مرده جلوی یه در سفید وایساده بود و ا.ت گمون می‌کرد که اون خونه در سفیده خونشون بوده رفتن جلو و ا.ت یه نگاه یه خونه انداخت

ا.ت: آقا ببخشید اینجا خونه آقا و خانم پارک بوده
( بچه ها پی مرده رو پ. مینویسم)

.پ: خانم پارک ا.ت ؟
ا.ت یه نگاه به ته میندازه و میگه

ا.ت: بله خدم هستم

.پ: بلاخره اومدی من بیست سال منتظرت بودم دخترم

ا.ت: متوجه نمیشم

.پ: بیا دخترم این کلید خونتونه اینو مادرت بهم داد و گفت یه روزی یه دختر به اسم ا.ت میادو دنبال این این کلید میگرده من تو این بیست سال هر روز اینجا وای میستادم به امید اینکه یه روزی بیایی و این کلید و بهت بدم بیا دخترم ماموریت من تموم شد

ا.ت: آقا آقا یه لحظه من اون موقع که مامان بابام از اینجا رفتن بودم

.پ: ن دخترم ولی یه