(ازدواج اجباری) پارت 9
(ازدواج اجباری) پارت 9
و اومد با کای دعوا کرد که کای رفت و دست منو گرفت با آرامی گذاشتم تو ماشین ازم من خیلی ترسیده بودم که الان بخواد دوباره اذیتم کنه ولی اومد به آرامی ازم پرسید که کی بهش گفتم که اِکسم (دوست پسر قبلی) بود و باهم رفتیم به جا شام خوردیم من واقعا تعجب کرده بودم که چرا اینقدر مهربون شده تو رستوران بودیم احساس میکردم دلم درده رفتم دستشویی دیدم پریود شدم و رفتم و جونگ کوک من و دید که دارم آروم اروم میام و فهمید و رفت برام نوار بهداشتی خرید و رفتیم خونه ولی من هم هنوز تعجب کرده بودم که اینقدر مهربون شده وقتی رسیدیم خونه کتشو در آورد گذاشت روم و بغلم کرد برد روی تختش و رفت یه کیسه آب گرم آورد گذاشت زیر دلم بعد اومد نزدیک بهم گفت دوست دارم
و اومد با کای دعوا کرد که کای رفت و دست منو گرفت با آرامی گذاشتم تو ماشین ازم من خیلی ترسیده بودم که الان بخواد دوباره اذیتم کنه ولی اومد به آرامی ازم پرسید که کی بهش گفتم که اِکسم (دوست پسر قبلی) بود و باهم رفتیم به جا شام خوردیم من واقعا تعجب کرده بودم که چرا اینقدر مهربون شده تو رستوران بودیم احساس میکردم دلم درده رفتم دستشویی دیدم پریود شدم و رفتم و جونگ کوک من و دید که دارم آروم اروم میام و فهمید و رفت برام نوار بهداشتی خرید و رفتیم خونه ولی من هم هنوز تعجب کرده بودم که اینقدر مهربون شده وقتی رسیدیم خونه کتشو در آورد گذاشت روم و بغلم کرد برد روی تختش و رفت یه کیسه آب گرم آورد گذاشت زیر دلم بعد اومد نزدیک بهم گفت دوست دارم
۱۱.۳k
۲۶ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۴)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.