( . We fell in love in October . )
( . We fell in love in October . )
Fake Jimin Part 2
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
صبح با صدای الارم گوشیم بیدار شدم امروز همون روز بود 1 اکتبر اولین روز پاییز روزی که میخوام با رییس برند (margarita) همکاری کنم بلند شدم کش و قوسی به کمرم دادم و تختم رو مرتب کردم و رفتن دستشویی صورتمو با شوینده مخصوص صورتم شستم و مسواک زدم و رفتم حموم . از حموم بیرون اومدم موهامو خشک کردمو لباس پوشیدم.10 دقیقه یوگا رفتم ، رفتم توی اشپزخونه و نون تست فرانسوی درست کردمو خوردم میزو جمع کردم و رفتم حاضر بشم به سمت اتاق لباسام رفتم و یک لباس بلند پف داره مشکی پوشوندم (عکس لباس اسلاید بعدی)مو هامو شونه کردم یه گیره سره کرمی زدم یه میکاپ خوشگل کردم و جواهراتمو انداختم کیفمو برداشتم و وسایل لازم گذاشتم توش کلید ماشینمو برداشتم یه کفش پاشنه بلند سیاه پوشوندم و سوار ماشینم شدم و به
سمت شرکتم حرکت کردم .
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو جیمین
با صدای الارم گوشیم بلند شدم و به سمت حموم رفتم امروز همون روز همکاری با برند (butterfly) . اومدم بیرون و به سمت دستشویی رفتم مسواک زدم و صبحونه خوردم میزو جمع کردم رفتم تا حاضر بشم یه کت و شلوار مشکی پوشوندم ساعت گرون قیمت رو انداختم موهامو شونه کردم و کفش های چرمم رو پوشوندم کلید ماشینم رو برداشتم و سوار شدم و به سمت شرکت ( butterfly) برای قرارداد حرکت کردم.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
وقتی رسیدم به شرکت منشیم گفت مهمونتون رسیدن تو سالن منتظر شما هستم گفتم من میرم توی دفتر کارم و تو برو صداش بزن که بیاد توی اتاقم و به سمت اتاقم حرکت کردم درو باز کردم کیفم رو گذاشتم رو میز و نشستم رو صندلیم و منتظر موندم که صدای در اومد گفتم میتونین بیاین تو وقتی در باز شد.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو جیمین
وقتی در زدم گفت میتونین بیاین تو وقتی درو باز کردم یه دختر
کیوت و خوشگل و لاغر با اون چشمای رنگیش و بدن سفیدش
محوش شدم ضربان قلبم رفت بالا و انگار همه چیز وایساد چشمامون بهم قفل شده بود همین طوری همو نگاه میکردیم.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
وقتی اومد تو یه پسر خوشگل و قد متوسط ، جذاب کیوت با اون موهای مشکیش محوش شدم ضربان قلبم دست خودم نبود صورتم قرمز شده بود همین طوری داشتم بهش نگاه میکردم انگار یه حسی شده بودم.
◌ادامه دارد◌
( . We fell in love in October . )
Fake Jimin Part 2
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
صبح با صدای الارم گوشیم بیدار شدم امروز همون روز بود 1 اکتبر اولین روز پاییز روزی که میخوام با رییس برند (margarita) همکاری کنم بلند شدم کش و قوسی به کمرم دادم و تختم رو مرتب کردم و رفتن دستشویی صورتمو با شوینده مخصوص صورتم شستم و مسواک زدم و رفتم حموم . از حموم بیرون اومدم موهامو خشک کردمو لباس پوشیدم.10 دقیقه یوگا رفتم ، رفتم توی اشپزخونه و نون تست فرانسوی درست کردمو خوردم میزو جمع کردم و رفتم حاضر بشم به سمت اتاق لباسام رفتم و یک لباس بلند پف داره مشکی پوشوندم (عکس لباس اسلاید بعدی)مو هامو شونه کردم یه گیره سره کرمی زدم یه میکاپ خوشگل کردم و جواهراتمو انداختم کیفمو برداشتم و وسایل لازم گذاشتم توش کلید ماشینمو برداشتم یه کفش پاشنه بلند سیاه پوشوندم و سوار ماشینم شدم و به
سمت شرکتم حرکت کردم .
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو جیمین
با صدای الارم گوشیم بلند شدم و به سمت حموم رفتم امروز همون روز همکاری با برند (butterfly) . اومدم بیرون و به سمت دستشویی رفتم مسواک زدم و صبحونه خوردم میزو جمع کردم رفتم تا حاضر بشم یه کت و شلوار مشکی پوشوندم ساعت گرون قیمت رو انداختم موهامو شونه کردم و کفش های چرمم رو پوشوندم کلید ماشینم رو برداشتم و سوار شدم و به سمت شرکت ( butterfly) برای قرارداد حرکت کردم.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
وقتی رسیدم به شرکت منشیم گفت مهمونتون رسیدن تو سالن منتظر شما هستم گفتم من میرم توی دفتر کارم و تو برو صداش بزن که بیاد توی اتاقم و به سمت اتاقم حرکت کردم درو باز کردم کیفم رو گذاشتم رو میز و نشستم رو صندلیم و منتظر موندم که صدای در اومد گفتم میتونین بیاین تو وقتی در باز شد.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو جیمین
وقتی در زدم گفت میتونین بیاین تو وقتی درو باز کردم یه دختر
کیوت و خوشگل و لاغر با اون چشمای رنگیش و بدن سفیدش
محوش شدم ضربان قلبم رفت بالا و انگار همه چیز وایساد چشمامون بهم قفل شده بود همین طوری همو نگاه میکردیم.
✿✿✿✿✿✿✿✿✿✿
ویو لیلین
وقتی اومد تو یه پسر خوشگل و قد متوسط ، جذاب کیوت با اون موهای مشکیش محوش شدم ضربان قلبم دست خودم نبود صورتم قرمز شده بود همین طوری داشتم بهش نگاه میکردم انگار یه حسی شده بودم.
◌ادامه دارد◌
( . We fell in love in October . )
۸.۲k
۳۱ مرداد ۱۴۰۲
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.