فیک قاتل من
پارت 2
#قاتل_من
ات : به خدا تاوان کارتونو پس میدید نمیتونید هیچی جایی فرار کنید اگ بابام بفهمه محوتون میکنهه.....
+هی دهنشم ببند...
_چشم قربان..
ات: چیکار میکنی نههه ایشش
+بزارینش تو ماشین مواظب باشید کسی چیزی نفهمه جناب کیم زیاد تاکید کردن.....
_چشم
+زود باشید از اینجا بریم...
ویو ات : ن میتونستم حرف بزنم و نه ببینم ینی چ بلایی قراره سرم بیاد اون کیم کیه؟ بامن چیکار داره؟ خدایااا چرا نمیتونم اشکامو کنترول کنم با یاد آوردن اینکه هینا تو خونه تنهاست هق هقام شدت گرفت اون فندق کوچولو بدون من نمیتونه کاری انجام بده خدایاا خودت ب خیر کن
مواظب هینا باش اون جز من کسیو نداره.....
+رسیدیم اون نفله بیارید پایین
_(اطلاعات) هی موش کوچولو رسیدم بیا پایین
ات:عوضی چشامو باز کن
_به موقعش باز میشه فسقلی....
ات : دستمو گرفت و مثل وحشیا از ماشین کشید بیرون طوری ک ممکن بود با صورت بخورم زمین
هققق چ وضعشه
-دنبالم بیا بزار جایی ک قراره توش بمونی رو نشونت بدم مطمئنم خوشت میاد ( نیشخند)
ویو تهیونگ: بالاخره وقتش رسید (چانگ مین)
کاری میکنم که تا آخر عمرت پشیمون شی
تاوان همه کارای کثیفتو باید پس بدی ببین با اون دختر نازنینت چیکار میکنم.... کتمو از رو میز ورداشتم وپوشیدم هیچوقت مثل امروز خوشحال نبودم آماده شدم ک برم بیرون ک یهو گوشیم زنگ زد (جونگکوک بود)
کوک... دست راست تهیونگ...
تهیونگ: الو کوک...
کوک : جناب همه چی طبق نقشه پیش رفته
دختر چانگ الان ت دستمونه
تهیونگ: ایول کوک الان خودمو میرسونم
میتسویا: ماشین آماده کن بریم
(میتسویا: بادیگارد تهیونگ )
+چشم قربان....
#قاتل_من
ات : به خدا تاوان کارتونو پس میدید نمیتونید هیچی جایی فرار کنید اگ بابام بفهمه محوتون میکنهه.....
+هی دهنشم ببند...
_چشم قربان..
ات: چیکار میکنی نههه ایشش
+بزارینش تو ماشین مواظب باشید کسی چیزی نفهمه جناب کیم زیاد تاکید کردن.....
_چشم
+زود باشید از اینجا بریم...
ویو ات : ن میتونستم حرف بزنم و نه ببینم ینی چ بلایی قراره سرم بیاد اون کیم کیه؟ بامن چیکار داره؟ خدایااا چرا نمیتونم اشکامو کنترول کنم با یاد آوردن اینکه هینا تو خونه تنهاست هق هقام شدت گرفت اون فندق کوچولو بدون من نمیتونه کاری انجام بده خدایاا خودت ب خیر کن
مواظب هینا باش اون جز من کسیو نداره.....
+رسیدیم اون نفله بیارید پایین
_(اطلاعات) هی موش کوچولو رسیدم بیا پایین
ات:عوضی چشامو باز کن
_به موقعش باز میشه فسقلی....
ات : دستمو گرفت و مثل وحشیا از ماشین کشید بیرون طوری ک ممکن بود با صورت بخورم زمین
هققق چ وضعشه
-دنبالم بیا بزار جایی ک قراره توش بمونی رو نشونت بدم مطمئنم خوشت میاد ( نیشخند)
ویو تهیونگ: بالاخره وقتش رسید (چانگ مین)
کاری میکنم که تا آخر عمرت پشیمون شی
تاوان همه کارای کثیفتو باید پس بدی ببین با اون دختر نازنینت چیکار میکنم.... کتمو از رو میز ورداشتم وپوشیدم هیچوقت مثل امروز خوشحال نبودم آماده شدم ک برم بیرون ک یهو گوشیم زنگ زد (جونگکوک بود)
کوک... دست راست تهیونگ...
تهیونگ: الو کوک...
کوک : جناب همه چی طبق نقشه پیش رفته
دختر چانگ الان ت دستمونه
تهیونگ: ایول کوک الان خودمو میرسونم
میتسویا: ماشین آماده کن بریم
(میتسویا: بادیگارد تهیونگ )
+چشم قربان....
۷.۷k
۲۲ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.