سلاح سرد(پارت20)
^سومی ویو^
ساعت10بود و منو و ریونهو و مینمین و کیمین تو خونه بودیم...نشسته بودیم ریونهو داشت ناخناش لاک میزد..مینمین داشت موهاش میبافت..کیمین تو گوشی میگشت..منم تلویزیون میدیدم ...تو همین حال بودیم که با صدای مینمین به خودم امد..
مینمین:هوفف حوصلم سر رفت..
ریونهو:هوم ..
کیمین:اره بابا منم خسته شدم بقیه هم معلوم نی کجان اون از جینهو اونم از مینهو و کیهیون..
سومی:............
ریونهو:سومی ...ساکتی چیزی نمیگی..
سومی:چی بگم خب
مینمین:حوصلت سر نرفته؟
سومی:چرا اتفاقا مال من بدتر سر رفته......
داشتیم حرف میزدیم که دیدم یه پیام واسه گوشیم امد ...جینهو بود!!!
*پیام*
سلام خوبی دوستت جینهو پیش منه حالش خوب نی زودتر بیا به این ادرس.....
شوکه بودم
ریونهو:چیشده سومی کیه؟
سومی:بچه ها فک کنم باید زود بریم!
مینمین:هوم؟کجا چیشده؟
سومی:از طرف جینهو پیام امده ولی انگار خودش پیام نفرستاده ....
دادم و پیامو خوندن
کیمین:راس میگه پشین بریم..
سریع هممون بلند شدیک و رفتیم تو اتاقامون تا حاضر شیم بعد از 30 مین هممون حاضر بودیم سوار ماشین من شدیم و راه افتادیم.....
*کوک ویو*
با جیمین نشسته بودیم که دیدم یکی وارد بار شد..وایسا اون اون جینهو بود!!!رفت و نشست یه گوشه ولی چرا نرفت پیش دوستاش ؟!!وایسا ببینم معلومه یه چیزی شده ....بعد از 30 مین دیدم بلند شد و ماسکشو زد و رفت بیرون بار رفتم دنبالش تا باهاش حرف بزنم اما وقتی رفتم بیرون دیدم افتاده زمین سریع بلندش کردم و رفتم سمت ماشین و گذاشتمش تو ماشین جیمین هم امد و رفتیم سمت خونه مجردی جیمین....
بعد از 40مین رسیدیم جینهو بردم و گذاشتمش تو اتاق رو تخت ماسکشو در اوردم که دیدم گوشیش از جیبش زده بیرون برش داشتم که دیدم با چهره باز میشه گرفتم جلو صورتش بعد از چندبار تلاش باز شد سریع رفتم تو مخاطباش و دیدم مخاطب سومی دومین مخاطب تو پیاماش و پیامش باز نشده سریع رفتم تو پیویش و بهش گفتم که جینهو پیشمه اما نگفتم کی هستم و فقط ادرس فرستادم...که دیدم نوشت اوکی..پیامارو پاک کردم و گوشی خاموش کردم و گذاشتم رو میز بقل تخت و امدم بیرون..
جیمین:چیشد؟
کوک:هیچی بیهوش..
رفتیم و نشستیم که بعد از 30 مین زنگ خونرو زدن رفتم باز کردم
سومی:سلام شما پیام داده بودید درسته؟؟
کوک:عاا شما سومی هستید؟
سومی:اا..اره خودمم جینهو اینجاس!!؟
کوک:اره بیاین تو 4تاشونم امدن تو و مستقیم رفتن سراغ جینهو..من و جیمینم پشت سرشون رفتیم بالا و دم در اتاق وایستادیم......جینهو به هوش امده بود و داشتن حرف میزن
کوک:جیمین بیا بریم پایین دارن حرف میزنن..
جیمین:هوم بریم
رفتیم ونشستیم رو مبل...
*جینهو ویو*
وقتی چشمام باز کردم دیدم تو یه اتاقم سریع نشستم رو تخت که طولی نکشید که دیدم در باز شد....
پایان پارت20
اسلاید2استایل ریونه
اسلاید3استایل مینمین
اسلاید4استایل سومی
اسلاید5استایل کیمین
ساعت10بود و منو و ریونهو و مینمین و کیمین تو خونه بودیم...نشسته بودیم ریونهو داشت ناخناش لاک میزد..مینمین داشت موهاش میبافت..کیمین تو گوشی میگشت..منم تلویزیون میدیدم ...تو همین حال بودیم که با صدای مینمین به خودم امد..
مینمین:هوفف حوصلم سر رفت..
ریونهو:هوم ..
کیمین:اره بابا منم خسته شدم بقیه هم معلوم نی کجان اون از جینهو اونم از مینهو و کیهیون..
سومی:............
ریونهو:سومی ...ساکتی چیزی نمیگی..
سومی:چی بگم خب
مینمین:حوصلت سر نرفته؟
سومی:چرا اتفاقا مال من بدتر سر رفته......
داشتیم حرف میزدیم که دیدم یه پیام واسه گوشیم امد ...جینهو بود!!!
*پیام*
سلام خوبی دوستت جینهو پیش منه حالش خوب نی زودتر بیا به این ادرس.....
شوکه بودم
ریونهو:چیشده سومی کیه؟
سومی:بچه ها فک کنم باید زود بریم!
مینمین:هوم؟کجا چیشده؟
سومی:از طرف جینهو پیام امده ولی انگار خودش پیام نفرستاده ....
دادم و پیامو خوندن
کیمین:راس میگه پشین بریم..
سریع هممون بلند شدیک و رفتیم تو اتاقامون تا حاضر شیم بعد از 30 مین هممون حاضر بودیم سوار ماشین من شدیم و راه افتادیم.....
*کوک ویو*
با جیمین نشسته بودیم که دیدم یکی وارد بار شد..وایسا اون اون جینهو بود!!!رفت و نشست یه گوشه ولی چرا نرفت پیش دوستاش ؟!!وایسا ببینم معلومه یه چیزی شده ....بعد از 30 مین دیدم بلند شد و ماسکشو زد و رفت بیرون بار رفتم دنبالش تا باهاش حرف بزنم اما وقتی رفتم بیرون دیدم افتاده زمین سریع بلندش کردم و رفتم سمت ماشین و گذاشتمش تو ماشین جیمین هم امد و رفتیم سمت خونه مجردی جیمین....
بعد از 40مین رسیدیم جینهو بردم و گذاشتمش تو اتاق رو تخت ماسکشو در اوردم که دیدم گوشیش از جیبش زده بیرون برش داشتم که دیدم با چهره باز میشه گرفتم جلو صورتش بعد از چندبار تلاش باز شد سریع رفتم تو مخاطباش و دیدم مخاطب سومی دومین مخاطب تو پیاماش و پیامش باز نشده سریع رفتم تو پیویش و بهش گفتم که جینهو پیشمه اما نگفتم کی هستم و فقط ادرس فرستادم...که دیدم نوشت اوکی..پیامارو پاک کردم و گوشی خاموش کردم و گذاشتم رو میز بقل تخت و امدم بیرون..
جیمین:چیشد؟
کوک:هیچی بیهوش..
رفتیم و نشستیم که بعد از 30 مین زنگ خونرو زدن رفتم باز کردم
سومی:سلام شما پیام داده بودید درسته؟؟
کوک:عاا شما سومی هستید؟
سومی:اا..اره خودمم جینهو اینجاس!!؟
کوک:اره بیاین تو 4تاشونم امدن تو و مستقیم رفتن سراغ جینهو..من و جیمینم پشت سرشون رفتیم بالا و دم در اتاق وایستادیم......جینهو به هوش امده بود و داشتن حرف میزن
کوک:جیمین بیا بریم پایین دارن حرف میزنن..
جیمین:هوم بریم
رفتیم ونشستیم رو مبل...
*جینهو ویو*
وقتی چشمام باز کردم دیدم تو یه اتاقم سریع نشستم رو تخت که طولی نکشید که دیدم در باز شد....
پایان پارت20
اسلاید2استایل ریونه
اسلاید3استایل مینمین
اسلاید4استایل سومی
اسلاید5استایل کیمین
۵.۲k
۱۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.