مامور مخفی
فصل دوم!
part ¹⁰
به صدای تهیونگ که توی گوشم پیچید و داشت درمورد این فرد صحبت میکرد گوش دادم و چیزی که فهمیدم رو به زبون اوردم:پدر و مادرت رو توی یه تصادف از دست دادی
سرشو بالا اورد و با تعجب بهم نگاه کرد
لیون:چ..چه جوری فهمیدی
ات:یه خواهر داری
که رفته فرانسه و تورو ول کرده تا به
خواسته های خودش برسه.
اروم با سرش حرفم رو تایید کرد.
لیون:ولی موضوعی که براش اینجام این چیزا نیست.
ات:پس چیه؟
لیون:چند وقته تو خونه کسیو میبینم
ولی من فقط
انعکاسشو توی اینه میبینم و وقتی برمیگردم هیچکس دیگه ای نیست.
خودم بیشتر میترسیدم و منتظر حرف تهیونگ بودم:بهش بگو جن زده شده!
اب دهنمو اروم قورت دادنمو گفتم:جن زدی شدی
ترسیده نگاهشو بهم داد:
خب راه حلش؟
متنظر حرفش بودم و بعدش منم هرچی گفت رو تکرار کردم:بگو باید خونشو عوض کنه یا همچین چیزی
ات:با..باید خونتو عوض کنی.
نگاه ارومی بهم کردو گوشیشو برداشت.
بعد از چند دقیقه.....
ادامه دارد.....
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
۱ فالو
گایز حمایتا خیلی کم شده اگه همینجوری پیش بره دیگه فیک نمیزارم.
part ¹⁰
به صدای تهیونگ که توی گوشم پیچید و داشت درمورد این فرد صحبت میکرد گوش دادم و چیزی که فهمیدم رو به زبون اوردم:پدر و مادرت رو توی یه تصادف از دست دادی
سرشو بالا اورد و با تعجب بهم نگاه کرد
لیون:چ..چه جوری فهمیدی
ات:یه خواهر داری
که رفته فرانسه و تورو ول کرده تا به
خواسته های خودش برسه.
اروم با سرش حرفم رو تایید کرد.
لیون:ولی موضوعی که براش اینجام این چیزا نیست.
ات:پس چیه؟
لیون:چند وقته تو خونه کسیو میبینم
ولی من فقط
انعکاسشو توی اینه میبینم و وقتی برمیگردم هیچکس دیگه ای نیست.
خودم بیشتر میترسیدم و منتظر حرف تهیونگ بودم:بهش بگو جن زده شده!
اب دهنمو اروم قورت دادنمو گفتم:جن زدی شدی
ترسیده نگاهشو بهم داد:
خب راه حلش؟
متنظر حرفش بودم و بعدش منم هرچی گفت رو تکرار کردم:بگو باید خونشو عوض کنه یا همچین چیزی
ات:با..باید خونتو عوض کنی.
نگاه ارومی بهم کردو گوشیشو برداشت.
بعد از چند دقیقه.....
ادامه دارد.....
۱۰ لایک
۱۰ کامنت
۱ فالو
گایز حمایتا خیلی کم شده اگه همینجوری پیش بره دیگه فیک نمیزارم.
۱۵.۹k
۲۷ اسفند ۱۴۰۱
دیدگاه ها (۱۳)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.