پارت ۱۴
پارت ۱۴
ات :اوکی
رنگ موهاش فرق کرده بود بلند و گرمی شده بود خوشگل شده بود .
کوک :محو جذابی شوهرت شدی
ات :شوهر تو حتی ازم خاستگاری هم نکردی فعلا
کوک : با من ازدواج میکنی .
ات :فعلا متاسفانه قصد ادامه تحصیل دارم .
هردو مون زدیم زیره خنده که رسیدیم به در آروم روی پاهام وایسادم خیلی شک داشتم من الان بدون آرایش و وسایل
ملکه بودنم هستم پس مردم هنوز نمی شناسنم بزن بریم
درو باز کردم که کوک از تعجب دهنش قد قار شده بود
کوک : این اینجا ب بهشته
ات :اوهوم بهشتی که قراره توش زندگی کنی عزیزم .خوش اومدی به خونه جدیدت .جوجه پرنده .
پوز خندی زدو نگاهم کرد، نگران بودم به آسمون خیره نگاه میکردم .
خدا کنه نامجون و جیمین متوجه ام نشده باشن
کوک :چیزی شده نه
ات :نه بابا بریم به قصر
کوک :من هوز بال زدن بلد نیستم خانوم معلم
برگشتم بهش نگاه کردم و پوز خند زدم و گفتم
ات :جوجه پرنده
بعدش از بلندی خودم و پرت کردم پایین که صدای عربده شو شنیدم و مثل فشنگ توی آسمون اوج گرفتم
یکی از ابرو هامو بردم بلا و نگاهش کردم با حیرت نگاهم میکرد.
کوک :خیلی قشنگه
ات :بیا تو ام (داد
کوک :باشه مامانی (داد
بعد کلی مسخره بازی و خنده بلخره پرواز کرد با عشق بهش نگاه میکردم که چطوری بال های
....
لایک و فالو
ات :اوکی
رنگ موهاش فرق کرده بود بلند و گرمی شده بود خوشگل شده بود .
کوک :محو جذابی شوهرت شدی
ات :شوهر تو حتی ازم خاستگاری هم نکردی فعلا
کوک : با من ازدواج میکنی .
ات :فعلا متاسفانه قصد ادامه تحصیل دارم .
هردو مون زدیم زیره خنده که رسیدیم به در آروم روی پاهام وایسادم خیلی شک داشتم من الان بدون آرایش و وسایل
ملکه بودنم هستم پس مردم هنوز نمی شناسنم بزن بریم
درو باز کردم که کوک از تعجب دهنش قد قار شده بود
کوک : این اینجا ب بهشته
ات :اوهوم بهشتی که قراره توش زندگی کنی عزیزم .خوش اومدی به خونه جدیدت .جوجه پرنده .
پوز خندی زدو نگاهم کرد، نگران بودم به آسمون خیره نگاه میکردم .
خدا کنه نامجون و جیمین متوجه ام نشده باشن
کوک :چیزی شده نه
ات :نه بابا بریم به قصر
کوک :من هوز بال زدن بلد نیستم خانوم معلم
برگشتم بهش نگاه کردم و پوز خند زدم و گفتم
ات :جوجه پرنده
بعدش از بلندی خودم و پرت کردم پایین که صدای عربده شو شنیدم و مثل فشنگ توی آسمون اوج گرفتم
یکی از ابرو هامو بردم بلا و نگاهش کردم با حیرت نگاهم میکرد.
کوک :خیلی قشنگه
ات :بیا تو ام (داد
کوک :باشه مامانی (داد
بعد کلی مسخره بازی و خنده بلخره پرواز کرد با عشق بهش نگاه میکردم که چطوری بال های
....
لایک و فالو
۲.۹k
۱۵ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.