رمان عشق ممنوعه پارت ۱۷
چمدون هامون و بستمو رفتیم سمت فرودگاه سوار هواپیما بشیم دیدیم یه دختر و پسر افتادن دنبالمون ارسلان اینورو اونورو نگاه کرد دید متینو و نیکان
گفت دیانا بدو کارا رو انجام بده بریم
دیا. باش
ارس. بر چمدون هاتو بده
رفتیم بازرسی کردن دیدم نیکا اومد پیشم دیانا چطوری خوبی
دیا. مرسی
دیا. کجا میخوای بری
نیکا. با متین جون داریم میریم ترکیه
دیا. چی پس امیر چی
نیکا. کات کردیم
دیا. آهان
نیکا.شمامیرید کجا
دیا.منم با ارسلان میریم ترکیه
خب کارامون تموم شد رفتیم سوار
هواپیما.....
برید تو خماری
تا پارت بعد
نتم دارهــ تموم میشه
گفت دیانا بدو کارا رو انجام بده بریم
دیا. باش
ارس. بر چمدون هاتو بده
رفتیم بازرسی کردن دیدم نیکا اومد پیشم دیانا چطوری خوبی
دیا. مرسی
دیا. کجا میخوای بری
نیکا. با متین جون داریم میریم ترکیه
دیا. چی پس امیر چی
نیکا. کات کردیم
دیا. آهان
نیکا.شمامیرید کجا
دیا.منم با ارسلان میریم ترکیه
خب کارامون تموم شد رفتیم سوار
هواپیما.....
برید تو خماری
تا پارت بعد
نتم دارهــ تموم میشه
۳۱.۰k
۰۹ خرداد ۱۴۰۱
دیدگاه ها
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.