سناریو نویسی رو ادامه بدم?!از کیا براتون بزارم?... BTS anime?
اگه بعد از دعوا موقع خواب بغلشون کنی
(پارت2)
کاراکتر:میتسویا و دراکن
برای نوشتنش زحمت کشیدم به مغزم فشار آوردم حمایت شه لطفا مرسی❤️🩹🫀
1-دراکن:
ا/ت:خجالت بکش هنوزم اما رو بیشتر از من دوست داری بیشتر وقتت رو هم که با اون دوریاکیخوار شوهر دزد میگذرونی دیگه با من حرف نزن...
دراکن:ا/ت درک کن مایکی به من نیاز داره راجب اما هم...خب...خب من
ا/ت:گفتم با من حرف نزن شب بخیر
و رفتی توی اتاق و شروع به خواندن کتاب کردی بعد از صفحه یازهم یاد دراکن افتادی و با خودت گفتی پس چرا نمیاد بخوابه پتو رو دور خودت پیچیدی و رفتی تو سالن که دیدی داکن روی مبل خوابش برده لبخندی زدی و پتو رو روی دراکن کشیدی و از پشت محکم بغلش کردی دراکن چشماش رو باز کرد و چرخید به سمت تو و متقابل بغلت کرد و زمزمه کرد:الان تو تمام دنیای منی
2-میتسویا:
ا/ت:چرا برای دوستات لباس درست میکنی برای من نه تازه از اون دختره لوس کلاس خیاطیت هم بدم میاد هر سری به من گیر میده میگه مدیر کار داره بعدشم تو با دراکن تتو ست داری با من هیچی نداری من با دوتا خواهرت بیشتر از تو رابطه دارم والااااا هاکای رو هم که نگم دیگه اصلا میریم دوست دختر یکی دیگه میشم...
میتسویا:ا/ت چی میگی الان من...
ا/ت:با من حرف نزن باهات قهرم
میتسویا:هعیییی باشه هرجور راحتی من میرم بخوابم تو هم برو دوست دختر یکی دیگه شو
بعد از ده دقیقه رفتی پیشش و از پشت بغلش کردی
میتسویا:چی شد دوست پسر بهتر از من پیدا نکردی؟
بعد برگشت و متقابل بغلت کرد:خب؟
ا/ت:دوست دارم
میتسویا:من بیشتر
(پارت2)
کاراکتر:میتسویا و دراکن
برای نوشتنش زحمت کشیدم به مغزم فشار آوردم حمایت شه لطفا مرسی❤️🩹🫀
1-دراکن:
ا/ت:خجالت بکش هنوزم اما رو بیشتر از من دوست داری بیشتر وقتت رو هم که با اون دوریاکیخوار شوهر دزد میگذرونی دیگه با من حرف نزن...
دراکن:ا/ت درک کن مایکی به من نیاز داره راجب اما هم...خب...خب من
ا/ت:گفتم با من حرف نزن شب بخیر
و رفتی توی اتاق و شروع به خواندن کتاب کردی بعد از صفحه یازهم یاد دراکن افتادی و با خودت گفتی پس چرا نمیاد بخوابه پتو رو دور خودت پیچیدی و رفتی تو سالن که دیدی داکن روی مبل خوابش برده لبخندی زدی و پتو رو روی دراکن کشیدی و از پشت محکم بغلش کردی دراکن چشماش رو باز کرد و چرخید به سمت تو و متقابل بغلت کرد و زمزمه کرد:الان تو تمام دنیای منی
2-میتسویا:
ا/ت:چرا برای دوستات لباس درست میکنی برای من نه تازه از اون دختره لوس کلاس خیاطیت هم بدم میاد هر سری به من گیر میده میگه مدیر کار داره بعدشم تو با دراکن تتو ست داری با من هیچی نداری من با دوتا خواهرت بیشتر از تو رابطه دارم والااااا هاکای رو هم که نگم دیگه اصلا میریم دوست دختر یکی دیگه میشم...
میتسویا:ا/ت چی میگی الان من...
ا/ت:با من حرف نزن باهات قهرم
میتسویا:هعیییی باشه هرجور راحتی من میرم بخوابم تو هم برو دوست دختر یکی دیگه شو
بعد از ده دقیقه رفتی پیشش و از پشت بغلش کردی
میتسویا:چی شد دوست پسر بهتر از من پیدا نکردی؟
بعد برگشت و متقابل بغلت کرد:خب؟
ا/ت:دوست دارم
میتسویا:من بیشتر
۴.۹k
۱۰ تیر ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۲۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.