دلتنگی، همون قطره اشکیِ که درست وسطِ خنده های بلندت میچکه
دلتنگی، همون قطره اشکیِ که درست وسطِ خندههای بلندت میچکه رویِ گونههات و تو سرت رو خم میکنی که کسی نفهمه..
دلتنگی همون بغضِ لعنتیایِ که میچسبه به گلوت، درستِ وسطِ خوردنِ غذایِ موردعلاقت بعدِ یه روزِ شلوغ، و تو همهی حستُ برمیگردونی و صورتت خیس میشه..
دلتنگی همون وقتیِ که زل میزنی به کتابت و به خودت میایی میبینی نیم ساعت گذشته و تو هنوز قفلی رویِ همون یه خط و حتی نفهمیدی چطوری گذشته..
دلتنگی اون آهنگیِ که با تردید ردش میکنی و بعد از پنج دیقه پلی میشه و با گریه بارها گوشش میدی ..
دلتنگی خودِ تویی.. خودِ تویی که انقدر همهی تار و پودمُ مالِ خودت کردی که به جایِ هوا تورو نفس میکشم، تورو میبینم، تورو میشنوم، و تو نیستی ..
دلتنگی شاید همین توهمِ دوستداشتنیِ بودنتِ، دقیقا وقتی که توو نبودنت دست و پا میزنم.. : )
دلتنگی همون بغضِ لعنتیایِ که میچسبه به گلوت، درستِ وسطِ خوردنِ غذایِ موردعلاقت بعدِ یه روزِ شلوغ، و تو همهی حستُ برمیگردونی و صورتت خیس میشه..
دلتنگی همون وقتیِ که زل میزنی به کتابت و به خودت میایی میبینی نیم ساعت گذشته و تو هنوز قفلی رویِ همون یه خط و حتی نفهمیدی چطوری گذشته..
دلتنگی اون آهنگیِ که با تردید ردش میکنی و بعد از پنج دیقه پلی میشه و با گریه بارها گوشش میدی ..
دلتنگی خودِ تویی.. خودِ تویی که انقدر همهی تار و پودمُ مالِ خودت کردی که به جایِ هوا تورو نفس میکشم، تورو میبینم، تورو میشنوم، و تو نیستی ..
دلتنگی شاید همین توهمِ دوستداشتنیِ بودنتِ، دقیقا وقتی که توو نبودنت دست و پا میزنم.. : )
۲.۰k
۲۱ اسفند ۱۳۹۵
دیدگاه ها (۱)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.