ی داستان ☀️
ی داستان ☀️
به نظر پدر مادرا به جای اینکه بگن از فلانی یاد بگیر باید بگن از خورشید یاد بگیر !
میدونی چرا؟ اگه نمی دونی پس این داستانو بخون :
ی روز مثل همیشه خورشید درخشان در حال تابیدن در آسمون بود. مردم خورشید رو خیلی دوست داشتن و همیشه از اون بابت اینکه زمین رو گرم میکرد تشکر میکردن.
اون روز باد سری به خورشید زد:
سلام خورشید برات ی مهمون دارم
- کی ؟
ابر، راستش اون ازت میخواد که اجازه بدی امروز اسمون رو بگیره و بباره.
خورشید تعجب کرد و پرسید ؛((مگه من مالک آسمونم ؟ من فقط اینجا دارم وظیفمو انجام میدم!))
اون روز ابر کل آسمون رو پوشوند و حسابی بارید. مردم از ابر خوششون اومد اونا میگفتن که اب بارون داره و همه جارو سرسبز میکنه بعد از اون دیگه مردم از خورشید تشکر نکردن و همش میگفتن آسمون رو ترک کن و اجازه بده ابر بیاد.
اما با وجود همه ی اینا میدونین خورشید چیکار کرد؟ اون مثل همیشه با لبخند درخشانش طلوع کرد. بی منت زمین رو گرم کرد و همه جارو روشن.
پس تو هم بی منت و توجه به حرفای دیگران زندگی کن مثل ღخورıllıllıشیدღ
#life
#mood
#silence
به نظر پدر مادرا به جای اینکه بگن از فلانی یاد بگیر باید بگن از خورشید یاد بگیر !
میدونی چرا؟ اگه نمی دونی پس این داستانو بخون :
ی روز مثل همیشه خورشید درخشان در حال تابیدن در آسمون بود. مردم خورشید رو خیلی دوست داشتن و همیشه از اون بابت اینکه زمین رو گرم میکرد تشکر میکردن.
اون روز باد سری به خورشید زد:
سلام خورشید برات ی مهمون دارم
- کی ؟
ابر، راستش اون ازت میخواد که اجازه بدی امروز اسمون رو بگیره و بباره.
خورشید تعجب کرد و پرسید ؛((مگه من مالک آسمونم ؟ من فقط اینجا دارم وظیفمو انجام میدم!))
اون روز ابر کل آسمون رو پوشوند و حسابی بارید. مردم از ابر خوششون اومد اونا میگفتن که اب بارون داره و همه جارو سرسبز میکنه بعد از اون دیگه مردم از خورشید تشکر نکردن و همش میگفتن آسمون رو ترک کن و اجازه بده ابر بیاد.
اما با وجود همه ی اینا میدونین خورشید چیکار کرد؟ اون مثل همیشه با لبخند درخشانش طلوع کرد. بی منت زمین رو گرم کرد و همه جارو روشن.
پس تو هم بی منت و توجه به حرفای دیگران زندگی کن مثل ღخورıllıllıشیدღ
#life
#mood
#silence
۵.۵k
۱۳ فروردین ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۷)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.