هنر
آدم فضایی تنها تو اتاقش نشسته بود و کتاب ترسناک میخوند
اینقدر از کتابی که میخوند ترسیده بود که رنگش سبز کبود شده بود...
نفس عمیقی کشید ، کتابو گذاشت روی میز کنارش ، پتو رو تا روی سرش بالا کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد به خودش دلداری بده.
آدم فضایی همش با صدای لرزون تکرار میکرد :
نه آدما واقعیت ندارن.
میدونم متن هیچ ربطی ندارد ولی خب دوسش دارم 🥺
#نقاشی_فانتزی #نقاش #طراحی
اینقدر از کتابی که میخوند ترسیده بود که رنگش سبز کبود شده بود...
نفس عمیقی کشید ، کتابو گذاشت روی میز کنارش ، پتو رو تا روی سرش بالا کشید و همونطور که از ترس میلرزید سعی کرد به خودش دلداری بده.
آدم فضایی همش با صدای لرزون تکرار میکرد :
نه آدما واقعیت ندارن.
میدونم متن هیچ ربطی ندارد ولی خب دوسش دارم 🥺
#نقاشی_فانتزی #نقاش #طراحی
۲.۸k
۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۱۲)
هنوز هیچ دیدگاهی برای این مطلب ثبت نشده است.