عشق جوانه زده 🌱 در نفرت 🥀🍁🌾

#PaRt_3

🦙«جین) مگم بهتر نیست بریم الاناس که ساعت 9 بشه
🐿(هوپی) جین راس میگه داداش
🐱(یونگی) نمیشه من برم بخوابم
+نه
🐱هممم
+بریم

سوار ماشینامون شدیم و راه افتادیم به بیرون عمارت و توی شهر که ماشین های افراد سایه ها رو دیدیم اما یکی شون رو خیلی ساپورت میکردن حتما ماشین یکی از افراد خاص شونه
خب برای ما خیلی خوبه چون میتونیم ااونارو ضعیف تر کنیم اما یه چیزی اینجا میلنگه هیچ وقت اونا افراد خاص شون رو نمیفرستادن حالا چی شده که یکی از اونا اینجاست شاید رییس شون عوض شده و اون این کار و کرده
+پسرا یکی از اعضای مهم پناهندگان سایه اینجاست
🐰خب چیکار باید بکنیم هیونگ
+بکشیمش
🐰هیونگ!
+هومم
🐰میخوای برای خودت دشمن درست کنی
+نه ولی اونا اول دشمنی درست کردن و باید تاوان دشمنی درست کردن هم بدن
🐤(جیمین) باشه
+دستور حمله رو دادم ..........حمله کنید